| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 9 حافظ با رونق عهد شباب است دگر بستان را آغاز می شود. وزن غزل رونق عهد شباب ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی، شرح و تفسیر غزل استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی لغات
متن غزل 9 حافظ
رونقِ عهدِ شباب است دگر بستان را
میرسد مژدۀ گُلْ بلبلِ خوش اَلْحان را
ای صبا گر به جوانانِ چمنْ بازرسی
خدمتِ ما برسان سرو و گل و ریحان را
گر چنین جلوه کند مُغْبَچِۀ باده فروش
خاکروبِ درِ میخانه کنم مژگان را
ای که بر مَهْ کشی از عَنْبَرِ سارا چوگان
مضطربْ حالْ مگردان منِ سرگردان را
ترسم این قوم که بر دُرْدْکشان میخندند
درْ سرِ کار ِخرابات کنند ایمان را
یارِ مردانِ خدا باش که در کشتیِ نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
برو از خانۀ گردون به در و نان مَطَلَب
کان سیهْ کاسهْ در آخِر بکُشد مهمان را
هر که را خوابگهِْ آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
ماهِ کنعانیِ من مسندِ مصر آنِ تو شد
وقتِ آن است که بدرود کنی زندان را
حافظا مِی خور و رندی کن و خوش باش ولی
دامِ تزویر مکن چون دگران قرآن را
دکلمه غزل 9 حافظ
دکلمه غزل رونق عهد شباب است دگر بستان را با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 9 حافظ
رونقِ عهدِ شباب است دگر بستان را
میرسد مژدۀ گُلْ بلبلِ خوش اَلْحان را
رونق: در این بیت به معنای زیبایی است
عهدِ شَباب: زمان جوانی
خوش الحان: خوش آواز . آواز خوش و اصوات مطبوع
معنی بیت: باز فصل جوانی و طراوت بستان است و به بلبل خوش آواز مژده گل می رسد. حاصل کلام اینکه رونق عهد شباب است دگر بستان را به معنای این است که بهار شده است.
ای صبا گر به جوانانِ چمنْ بازرسی
خدمتِ ما برسان سرو و گل و ریحان را
صبا:بادی که از سمت مشرق میوزد؛ باد برین . پیام آور میان عاشق و معشوق
جوانان چمن: مراد از آن جنس چمن است که در بهار تر و تازه است
خدمت ما برسان: سلام ما را برسان
معنی بیت: ای صبا اگر به چمن های تر و تازه بهاری رسیدی سلام ما را به سرو و گل و ریحان برسان.
گر چنین جلوه کند مُغْبَچِۀ باده فروش
خاکروبِ درِ میخانه کنم مژگان را
جلوه:حضور، ظهور . خودنمایی، نمایش، نمود، وانمود . تلالو، جلال، حشمت، رونق، شکوه . آراستن
مغبچه: پسر بچه ای که در میکده ها خدمت کند
خاکروب:جاروب . آنچه بدان خاک روبند
معنی بیت: اگر پسربچه می فروش چنین حضور و ظهوری و چنان شکوه و جلالی دارد من حاضرم خدمتکار میخانه شده و هر گونه خدمتی را با دل و جان انجام دهم.
ای که بر مَهْ کشی از عَنْبَرِ سارا چوگان
مضطربْ حالْ مگردان منِ سرگردان را
مَه: مراد صورت است
عنبر: گویند آن سرگین جانوری بحری است که بصورت گاو باشد. بعضی گفته اند که منبع آن چشمه ای است در دریا. و صحیح آن است که مومی است خوشبو که در کوهستان هند و چین از زنبور عسل که انواع گیاه خوشبو میخورد بهم می رسد و سیل آن را به دریا میبرد و شست و شو میدهد، و اکثر جانوری بحری آن رافرومیبرد نتواند که هضم کند، آن را بیندازد. و از آن جهت بعضی گمان برند که سرگین آن جانور است
سارا: به معنای خالص و صاف است . مراد از عنبر سارا زلف یار است
چوگان: مراد از چوگان همان ماه چوگان یا صورت یار است
معنی بیت: ای جانان و معشوقی که از زلفان چون عنبر سارا به صورت چون ماه چوگان کشیده ای، منِ عاشق و حیران و سرگردان را مضطرب مکن. حاصل کلام آن که هر چه بر زیبایی تو افزوده می شود بر بی قراری من نیز.
ترسم این قوم که بر دُرْدْکشان میخندند
درْ سرِ کار ِخرابات کنند ایمان را
دُرْدْکشان: باده خوران . شرابخوارارن
در سر: به آرزوی
خرابات: میکده
معنی بیت: می ترسم کسانی که به شرابخوران و میخواران می خندند و آن ها را تمسخر می کنند، ایمان را در آرزوی کار میخانه تلف کنند.
یارِ مردانِ خدا باش که در کشتیِ نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
خاکی: موارد مختلفی در معنای آن ذکر شده است. سودی اعتقاد دارد خاکی همان حضرت نوح است. برخی گفته اند جسد حضرت آدم است که نوح با خود به کشتی برده است. در منابع دیگری هم آمده خاکی است که نوح برای تیمم با خود به کشتی برده و منظور از خاکی که در برابر طوفان آسیب ندید همین خاک است که از برکت تیمم نوح از طوفان نجات پیدا کرد.
نخرد: در لغت یعنی خریدار نیست ولی در این بیت به معنی اعتبار نمی کند است
معنی بیت: رفیق راه مردان خدا باش تا از همه بلایا و دشواری های نجات یابی. (که اگر با آن ها یار باشی حتی اگر ضعیف و پست مانند خاک باشی به پشتوانه آنان به طوفانی هم آسیب نمی بینی). البته نظر سودی آن است که خاک، حضرت نوح است و کسانی که به کشتی نوح سوار شدند به واسطه او از طوفان در امان ماندند.
برو از خانۀ گردون به در و نان مَطَلَب
کان سیهْ کاسهْ در آخِر بکُشد مهمان را
به در: خارج شو
سیه کاسه: مهمان کش را گویند و به معنای سفله و خسیس هم به کار رفته
معنی بیت: به این دنیا دل مبند و از فلک امید و انتظار وفا نداشته باش که ای دنیای پست و سفله در آخر همه را می کشد و از بین می برد.
هر که را خوابگهِْ آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
خوابگهِ آخر: مراد قبر است که آخرین خوابگاه انسان است. البته در خوانش دیگر خوابگه را به سکون ه می خوانند که هر دو درست است. هر چند که سودی خوابگهِ آخر را ملاک قرار داده است.
گو: امر مخاطب از گوییدن و خطاب عام است
افلاک: جمع فلک . منظور آسمان است. چرخ، فلک
کشی: بلند کنی و برافرازی
ایوان: در فارسی به معنای چارطاق است
معنی بیت: وقتی در نهایت، پایان هر کس مرگ است، دیگر چه نیازی به این همه ساختن خانه ها و کاخ ها و باغ های مجللی است که دیوارهایش سر به آسمان می سایند.
ماهِ کنعانیِ من مسندِ مصر آنِ تو شد
وقتِ آن است که بدرود کنی زندان را
ماه کنعانی: مراد حضرت یوسف است که شاعر استعاره برای جانان خود کرده است
مسند مصر: مسند به معنای استناد است ولی در اینجا منظور تخت است. مراد مقام عزیزی مصر است که به حضرت یوسف رسید
آنِ تو شد: از آن تو شد . مال تو شد
معنی بیت: ای یوسف ثانی من، تختگاه مصر خاطر من از آن تو شد و تو مالک تخت دل و جان من شدی. پس وقت آن است که جان و دل غمناک مرا از زندان فراق و جدایی رها کنی.
حافظا مِی خور و رندی کن و خوش باش ولی
دامِ تزویر مکن چون دگران قرآن را
رندی: عجم این لفظ را در اکثر امور مهینه به کار می برد علی الخصوص در مورد باده نوشی
دام تزویر: مراد از دام تزویر ریا است. ریا گناه کبیره دیوان حافظ است
معنی بیت: ای حافظ هر چه می خواهی انجام بده و هر فسق و فجور و معصیت که می خواهی بکن ولی قران شریف را دام تزویر و ریا مکن. (سودی در تکمیل معنی می گوید البته مراد خواجه حریض به فساد نیست. بلکه می گوید هر نوع معصیت و گناه بداست ولی ریا از همه آن ها بدتر است)

ماه کنعانی من مسند مصر آنِ تو شد ✨💓