آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 7 حافظ با صوفی بیا که آینه صافیست جام را آغاز می شود. وزن غزل صوفی بیا ، مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل 

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی لغات

غزل 7 حافظ صوفی بیا که آینه صافیست جام را Save

متن غزل 7 حافظ

صوفی بیا که آینه صافیست جام را

تا بنگری صفایِ مِیِ لَعْلْ فام را

رازِ درونِ پرده زِ رندانِ مستْ پرس

کاین حال نیست زاهدِ عالی مقام را

عَنْقا شکارِ کس نشود دامْ بازچین

کان جا همیشه باد به دست است دام را

در بزمِ دُوْرْ یک دو قَدَحْ درکش و برو

یعنی طمع مدار وصالِ دوام را

ای دلْ شباب رفت و نچیدی گلی زِ عیش

پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

در عیشِ نقد کوش که چون آبخور نمانْد

آدمْ بِهِشْتْ روضۀ دارُالسَّلام را

ما را بر آستانِ تو بس حقِّ خدمت است

ای خواجه بازبین به تَرَحُّمْ غلام را

حافظْ مریدِ جامِ می است ای صبا برو

دکلمه غزل 7 حافظ

دکلمه غزل صوفی بیا که آینه صافیست جام را با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 7 حافظ

صوفی بیا که آینه صافیست جام را

تا بنگری صفایِ مِیِ لَعْلْ فام را

صوفی: صوف در لغت به پشم گوسفند گویند. چون این طایفه اکثرا پشم پوش بودند به این جهت به پشم نسبت داده شده و به صوفی مرسوم شده اند.

لعل فام: سرخ رنگ

معنی بیت: ای صوفی بیا که آینه صافی است جام را (منظور صفوت و خالص بودن می است نه جام). بیا تا بفهمی با دیدن شراب سرخ و صاف و ناب چه حالی به آدم دست می دهد.

رازِ درونِ پرده زِ رندانِ مستْ پرس

کاین حال نیست زاهدِ عالی مقام را

رندان: منکر و لاابالی و بی قید، ایشان را از این جهت رند خوانند که ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سلامت باشد. بر گروهی گویند که بی قید و لاابالی بوده باشند و رندان ، مجردان و صافان و بی علاقگان را گویند.

زاهد: کسی که دنیا را برای آخرت ترک گوید و به عبادت بپردازد؛پارسا؛ پرهیزکار

عالی مقام: بلندمرتبه

معنی بیت: آگاهی از اسرار پشت پرده در صلاحیت و توانایی زاهدان و پارسایان نیست، اگر می خواهی پی به اسرار ببری آن را از رندان و عاشقان مست و سرخوش بپرس.

عَنْقا شکارِ کس نشود دامْ بازچین

کان جا همیشه باد به دست است دام را

عنقا: سیمرغ

باد به دست: کنایه از آدم بیهوده کار ،محروم ، بدبخت

معنی بیت: معشوق و جانان که در عظمت و شکوه مانند عنقا و سیمرغ است با فن و صنعت و حیله به کسی التفات نمی کند و این کار در راه وصال جانان کاری بیهوده و بی فایده است

در بزمِ دُوْرْ یک دو قَدَحْ درکش و برو

یعنی طمع مدار وصالِ دوام را

بزم دُوْرْ: مجلس باده نوشی

قدح: کاسه، کلمه ٔ قدح از کلمه ٔ Cadus لاتینی گرفته شده است و آن را نخست از خزف میساختند و پس از چوب و سپس ازمس نیز معمول گردید. با لفظ خوردن و نوشیدن و آشامیدن و کشیدن و چشیدن و پیمودن و زدن ، کنایه ازشراب خوردن است و با لفظ بر سر زدن و بر سر کشیدن بکمال رغبت خوردن است

دَرْکش: بخور

معنی بیت: به بیش و کم دنیا قانع باش و طمع به زیادت نکن. مگو که همیشه باید در ذوق و صفا باشم. چون باده نوشان که به یکی دو پیاله شراب قانع نشدند آنقدر می خورند که بالاخره مست و لایعقل شده و می افتند و بعدا خماری و کسالت می کشند. مقصود نصیحت است.

ای دلْ شباب رفت و نچیدی گلی زِ عیش

پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

شباب: جوانی

عیش: با خوشی و شادمانی زندگی کردن

پیرانه سر: زمان پیری

هنری: ی در هنری یای وحدت است و هنگام خوانش آکسان روی نر است

ننگ و نام: شهرت و آبرو

معنی بیت: ای دل جوانی از دست رفت و از گلستان زندگی گلی نچیدی و فایده ای نبردی، اکنون که زمان پیری رسیده است از خود هنر و فضیلتی نشان بده و کسب اعتبار و آبرویی کن

در عیشِ نقد کوش که چون آبخور نمانْد

آدمْ بِهِشْتْ روضۀ دارُالسَّلام را

عیش: در لغت به معنای زندگی است ولی در این بیت به معنای ذوق و عشرت

نقد: در اینجا به معنای حاضر و اکنون است

آبخور: قسمت و روزی

بهشت: ترک کرد

روضه: در لغت به معنای چمن است ولی در اینجا به معنای باغچه است

دارالسلام: بهشت، ارم، جنت، فردوس

معنی بیت: به ذوق و صفایی که نقدا یعنی فی الحال برایت میسر است مشغول باش و به فکر آینده مباش زیرا حضرت آدم وقتی در بهشت قسمتش تمام شد آن جا را ترک کرد و به خانه دنیا آمد یعنی به علت توجه به آینده از بهشت اخراج شد.

ما را بر آستانِ تو بس حقِّ خدمت است

ای خواجه باز بین به تَرَحُّمْ غلام را

بس: بسیار

باز: لفظ تاکید است

معنی بیت: ما در آستان تو حق خدمت زیادی داریم ای خواجه، به غلامت با نظر ترحم نگاه کن. (منظور از خواجه سرور و بزرگ است. لفظ خواجه به وزرا اطلاق می شد و شاید منظور حافظ خواجه قوام الدین حسن یا قوام اکبر باشد)

حافظْ مریدِ جامِ می است ای صبا برو

وَزْ بندهْ بندگی برسان شیخِ جام را

صبا:باد برین که جای وزیدن آن از مطلع ثریا تا بنات نعش است و آن را قبول هم نامند خلاف دبور. بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است . باد مشرق .  باد پیش . در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: که صبا بفتح صاد و باء موحده و قصر الف ، بادی که از طرف مشرق آید در فصل بهار. و در تذکرةالاولیاء مذکور است صبا بادی است که از زیر عرش می خیزد و آن به وقت صبح می وزد. بادی لطیف و خنک است، نسیمی خوش دارد و گلها از آن بشکفد و عاشقان راز با او گویند

شیخ جام: مراد از شیخ جام، شیخ الاسلام احمد نامقی جامی معروف به ژنده پیل که در سال 441 متولدد شده و در سال 536 وفات یافته است که با حضرت مولانا جامی از یک شهرند. جامی در نفحات الانس شرح حالی مفصل از او نگاشته که در مجموع از خشکی و تعصب وی حکایت می کند و ذوق لطیف و وسعت مشربی که از یک نفر صوفی باید انتظار داشت فاقد است. غالبِ اوقات او به نهی از منکر گذشته است و در رعایت ظواهر شرع مبالغت تام داشته و مخصوصا مزاحم میخواران بوده و خم خمخانه می شکسته است. با توجه به حکایتی که شیخ احمد نامقی از توبه خود در 22 سالگی در مورد شرابخواری گفته احتمالا منظور حافظ در این بیت همین حضرت است.

معنی بیت: حافظ به جام شراب ارادت دارد. ای باد صبا برو و سلام و عرض ارادت و بندگی من را به شیخ جام برسان تا همانطور که در ایام معهود برای خود شراب تهیه می کرد برای ما هم شرابی فراهم کند.

 نویسنده: دکتر زند