آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 19 حافظ با ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست آغاز می شود. وزن غزل ای نسیم سحر ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 19 استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل 

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی لغات

متن غزل 19 حافظ

ای نسیمِ سحر، آرامگهِ یار کجاست؟

منزلِ آن مَهِ عاشق کُشِ عَیّار کجاست؟

شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیْمَن در پیش

آتشِ طور کجا موعدِ دیدار کجاست؟

هر که آمد به جهان، نقشِ خرابی دارد؟

در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته‌ها هست بسی، مَحْرَمِ اسرار کجاست؟

هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است

ما کجاییم و ملامت گرِ بی‌کار کجاست؟

بازپرسید زِ گیسویِ شِکَن در شِکَنَش

کاین دلِ غمزدهْ سرگشتهْ گرفتارْ کجاست؟

عقل، دیوانه شد آن سلسلۀ مِشکین کو؟

دل زِ ما گوشه گرفت، ابرویِ دلدار کجاست؟

ساقی و مطرب و مِی، جملهْ مهیّاست ولی

عیش، بی یار، مهیّا نشود یار کجاست؟

حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهْرْ مرنج

دکلمه غزل 19 حافظ

دکلمه غزل ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 19 حافظ

ای نسیمِ سحر، آرامگهِ یار کجاست؟

منزلِ آن مَهِ عاشق کُشِ عَیّار کجاست؟

نسیمِ سحر: پیک صبحگاهی، باد صبا

آرامگَه: مخفف آرامگاه . جای آسایش . مهد . لانه، آشیانه، کنام

مَه: مخفف ماه و کنایه از زیبارویی معشوق است

عاشق کُش: کشنده عاشق . ویژگی معشوقی که به عاشق خود جور و ستم می‌کند. مجازا یعنی بسیار زیبا یا جذاب.

عَیّار: تردست و زیرک و چالاک

معنی بیت: ای نسیم صبحگاهی، خانه یار و معشوقِ زیبا و جذاب و زیرکِ ما کجاست. در مصرع ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست، واژه آرامگه به معنای جا و مکان و خانه و آدرس است.

شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیْمَن در پیش

آتشِ طور کجا موعدِ دیدار کجاست؟

شب تار: شب تاریک، تیره، ظلمانی

وادیِ اَیْمَن: سرزمین مقدس را گویند و آن بیابانی و صحرایی است که در آنجا ندای خداوند به موسی رسید. (برهان ). صحرایی که موسی علیه السلام با همسر خود شبانه در آن صحرا میرفتند. به دلیل وضع حمل همسر به دنبال آتش می گشتند. ناگاه از دور روشنی به نظر آمد. نزدیک رفتند و بر درختی نور یافتند. در آنجا به موسی علیه السلام از غیب ندا رسید و اولین معراج ایشان این بود، و ایمن به فتح اول و سکون دوم و فتح میم به معنی به معنی دست راست است، چون وادی مذکور جانب دست راست موسی علیه السلام واقع بود لذا وادی ایمن گفتند و بعضی نوشته اند که وادی مذکور جانب راست کوه طور واقع است.

آتشِ طور: در سوره 28 آیات 29 و 30 آمده است چون موسی آن مدت را به پایان رسانید با اهلش روانه شد و از سوی طور آتشی دید. به اهلش گفت : درنگ کنید چه من آتشی می بینم شاید خبری و یا شعله ای از آن برای شما بیاورم تا گرم شوید. چون بیامد از کنار وادی دست راست و دو قطعه زمین مبارکی بود از درختی به وی ندا شد: ای موسی من خداوند پروردگار جهانیانم . آن کوه را طور سینا گویند

موعدِ دیدار: مکان وصال، جایگاه دیدار

معنی بیت: در شب تیرۀ فراق و جدایی، برای رسیدن به محبوب و معشوق راهِ دشوار و بیابانی در پیش است. نور و روشنیِ وصالِ معشوق و جایگاهِ دیدارِ یار کجاست؟ مراد آنکه آیا همانطور که موسی علیه السلام بعد از گذشتن از وادی ایمن در کوه طور خداوند را ملاقات کرد ما هم به وصال یار می رسیم؟

هر که آمد به جهان، نقشِ خرابی دارد؟

در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟

نقشِ خرابی: مراد از نقش صورت و مراد از خرابی فنا است. یعنی عالم و هر آنچه در آن است فانی است

خرابات: کنایه از دنیا است . جایی مانند میخانه که دارای وسایل عیش‌ و عشرت و محل باده‌پیمایی و عشق‌ورزی با کنیزکان بوده و رندان در آنجا به عیش‌ونوش سرگرم می‌شدند . در تصوف یعنی مقام و مرتبۀ خرابی و نابودی عادات نفسانی، خوی حیوانی، و محل کسب اخلاق ملکوتی که عارفان و سالکان از قید عادات و حالات نفسانی رهایی یافته و از بادۀ وحدت سرمست شوند

هشیار: به معنای بیدار در مقابل مست است.

معنی بیت: در میکده بپرسید که هوشیار کیست؟ یعنی همانطور که هر کس به جهان می آید فناپذیر است و مستی و سکرات موت را می چشد هر کس هم که به میخانه می رود مست است و مستی و سکرات شراب را می چشد.

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته‌ها هست بسی، مَحْرَمِ اسرار کجاست؟

بشارت: مژدگانی و خبر خوش

اشارت: رمز و ایما

بسی: بسیار، خیلی، زیاد

محرم: رازدار، رازنگهدار، سرنگهدار

معنی بیت: آن کس شایسته نوید و مژده وصال یار و دیدار محبوب و معشوق است که با اندک اشاره ای معنا و مفهوم سِرّ مگو را بداند. مراد آنکه عالم عشق رموز فراوان دارد. کو کسی که رازدار و سرنگهدار باشد که بتوانیم با او حرفی بزنیم؟

هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است

ما کجاییم و ملامت گرِ بی‌کار کجاست؟

سر موی: نوک مو

ملامتگر: نکوهنده و نکوهش کننده و سرزنش نماینده

معنی بیت: خطاب به جانان می گوید که ما که به تعداد موهای بدنمان تو را دوست داریم و هزاران تعلق خاطر به تو داریم ، در چه حالی هستیم و کسانی که عاشقی ما را تمسخر و نکوهش می کنند چه فکری دارند؟

بازپرسید زِ گیسویِ شِکَن در شِکَنَش

کاین دلِ غمزدهْ سرگشتهْ گرفتارْ کجاست؟

گیسوی شکن در شکن: موی تابدار و پرچین

غمزده: اندوهناک، اندوهگین، حزین، غمکش، غمناک، محزون، محنتزده، مغموم

سرگشته: سرگردان؛ حیران، آواره؛ دربه‌در

گرفتار: اسیر؛ دربند . دچار، عاشق

معنی بیت: از یاری که عاشق و دلباختۀ مو و گیسوی تابدار و زیبایش شدم بپرسید که دل محزون و آواره و دربند من کجاست؟

عقل، دیوانه شد آن سلسلۀ مِشکین کو؟

دل زِ ما گوشه گرفت، ابرویِ دلدار کجاست؟

سلسلۀ مِشکین: شعرا زلف و گیسو را به زنجیر تشبیه می کنند. موی مِشکین یا موی مُشکین و معطر

ز ما گوشه گرفت: از ما روی برگرداند و خلوت گزید

معنی بیت: یار کجاست که در فراق وصالش عقل دیوانه شده است. حتی دلم هم با من قهر کرده است و خلوت گزیده است. آن چشمان زیبای محبوب و معشوقم کجاست؟

ساقی و مطرب و مِی، جملهْ مهیّاست ولی

عیش، بی یار، مهیّا نشود یار کجاست؟

ساقی: آن که در مجلس باده‌گساری باده در ساغر بریزد و به دست باده‌نوشان بدهد

مُطْرِب: خواننده و نوازنده و سازنده موسیقی

می: شراب

جمله: همه، همگی، تماما

عیش: خوش‌گذرانی؛ خوشی و شادمانی

مُهَیّا: آماده، حاضر

معنی بیت: تمام اسباب و وسایل مجلس عیش و نوش آماده است. ولی خوشی و دلخوشی بدون یار معنی ندارد. معشوق و محبوب ما کجاست؟

حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهْرْ مرنج

فکرِ معقول بفرما، گلِ بی خار کجاست؟

باد خزان: مراد فراق و جدایی است

چمن دهر: مراد دنیا است

معنی بیت: حافظ هر بهاری، خزانی به دنبال دارد. از درد فراق و جدایی پس از وصال یار ناراحت نباش. معقولانه فکر کن، مگر گلی هست که خار نداشته باشد؟ در این دنیا درشتی و نرمی به هم در به است. اگر شیرینی وصال است تلخی فراق هم هست.

 نویسنده: دکتر زند