| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 15 حافظ با ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت آغاز می شود. وزن غزل ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت، مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 15 حافظ استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
متن غزل 15 حافظ
ای شاهدِ قُدْسی، که کِشَد بندِ نقابت؟
وِیْ مرغِ بهشتی، که دهد دانه و آبت؟
خوابم بِشُد از دیده در این فکرِ جگرسوز
کاغوشِ که شد منزلِ آسایش و خوابت!
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشۀ آمرزش و پروایِ ثوابت
راهِ دلِ عُشّاق زد آن چشمِ خُماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غَمْزِه، خطا رفت
تا باز چه اندیشه کُنَد رایِ صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا، که بلند است جَنابت
دور است سَرِ آب از این بادیه، هُشْ دار
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت!
تا در رهِ پیری به چه آیین روی ای دل!
باری به غلط صرف شد ایّامِ شَبابت
ای قصرِ دلافروز که منزلگهِ اُنسی!
یارب، مَکُناد آفتِ ایّامْ خرابت!
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عِتابَت
→ غزل شماره 14: گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
← غزل شماره 16: خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
دکلمه غزل 15 حافظ
دکلمه غزل ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 15 حافظ
ای شاهدِ قُدْسی، که کِشَد بندِ نقابت؟
وِیْ مرغِ بهشتی، که دهد دانه و آبت؟
اختلافات نسخ: در برخی نسخ به جای وی، ای آمده است: ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
شاهِدِ قُدْسی: کنایه از محبوب و معشوق است. قدسی به معنای پاک و منزه است.
نِقاب: از نَقَب به معنای سوراخ کرد می آید و حآن نوعی از حجاب زنان است که دو سوراخ در مقابل چشم ها تعبیه شده است و بر روی صورت آن ها آویزان می شده که نه آنها و نه دیگران قادر به دیدن همدیگر نبودند
بند نقاب کشیدن: کنایه از دیدن روی محبوب است
مُرْغِ بِهِشْتی: مرغی است به اندازه یک زاغ و دارای پرهای پرزرق و برق و در هر دو جنس صورتی و پیوسته آواز می خواند. به خاطر پرهای زیبایش شکار می کردند. کنایه از محبوب و معشوق
معنی بیت: ای محبوب و معشوق پاک و منزه من، آخر چه کسی پرده از چهره تو بر می گیرد و صورت زیبای تو را می بیند؟ ای محبوب و معشوق من، در زمان دوری و فراق، چه کسی نیازهای تو را برطرف می کند؟
خوابم بِشُد از دیده در این فکرِ جگرسوز
کاغوشِ که شد منزلِ آسایش و خوابت!
اختلافات نسخ: در برخی نسخ به جای منزلِ آسایش و خوابت، منزل و ماواگه خوابت آمده است.
خوابم بشد از دیده: خواب از چشمم رفت، بی خواب شدم
جگرسوز: آنچه باعث حزن و اندوه بسیار شود؛ جانگداز
معنی بیت: این فکر و خیال آزاردهنده که تو در آغوش چه کسی خوابیدی و آرمیدی، خواب از چشمان من ربوده است.
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشۀ آمرزش و پروایِ ثوابت
درویش نمی پرسی: از حال عاشق مسکینت خبر نمی گیری . نمی پرسی در اینجا به معنای تفقدی نمی کنی است.
آمُرْزِش: بخشش
پروا: میل و رغبت . توجه . اندیشه . فرصت
ثواب: [ث َ ] هر عملی که از بندگان خداوند سر زند که در ازاء آن بنده استحقاق بخشایش و آمرزش الهی رادریابد، آنرا ثواب نامند و برخی گفته اند ثواب بخشیدن است آنچه را ملایم طبع آدمی باشد.
معنی بیت: می ترسم اینکه از حال این عاشق مسکین و بیچاره خبری نمیگری و التفات و توجهی نمی کنی به خاطر این باشد که فکر و اندیشه نیکی و بخشش را نداری؟
راهِ دلِ عُشّاق زد آن چشمِ خُماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
راه زدن: فریب دادن، گول زدن
راهِ دلِ عُشّاق زد: عاشقان را فریفت . عُشّاق در موسیقی گوشه ای است که در دستگاه راست پنجگاه و نوا آمده است و راه به طریق ایهام به معنای نغمه ریتم دار است. خواجه در اشعار خود بارها ره و راه را به طریق ایهام به معنای موسیقی استفاده کرده است. واژه عشاق در دیوان حافظ همیشه به عنوان معنای ثانوی و ایهامی نسبت به عاشقان آمده و هیچ جا مستقیما به معنای موسیقی نیامده است:
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرحبخش صدایی دارد
چشمِ خُماری: حالت چشمان بعد از خوردن شراب . چشم مست
مست است شرابت: در شرح شوق آمده است که شراب بدل از چشم معشوق است و معنای آن این است که چشمانت مست است. از طرفی در شرح سودی می خوانیم که معنای مست، قَتّال است. یعنی شراب کشنده و مهلک و معنای آن می شود که از این روش پیداست که شراب نگاه تو مهلک و کشنده است.
معنی بیت: چشمان مست و خمار تو همه عاشقان را فریفته است. پیدا است که مستی نگاه تو و تیر مژگانی که از چشمان مست تو به قلب و دل عاشق می رسد، مهلک و کشنده است.
تیری که زدی بر دلم از غَمْزِه، خطا رفت
تا باز چه اندیشه کُنَد رایِ صوابت
تیر زدن: [ زَ دَ ] تیر انداختن . به تیر زخم زدن کسی را. با تیر خسته کردن کسی یا شکاری را. مجروح کردن
غمزه: [ غ َ زَ / زِ ] چشمک زدن معشوق، حرکات چشم و ابروی معشوق با ناز و کرشمه
خطا رفتن: [ خ َ رَ ت َ ] به اشتباه رفتن . بسهو رفتن . به طریق ایهام نام شهری است در ترکستان که خوبرویان و محبوبان آن به زیبایی شهره اند.
رای: اندیشه . در عربی بمعنای تدبیر و مقتضای عقل . تأمل . نقشه . طرح . آنچه پیش دل آید
صواب: [ ص َ ] راست . درست . مصلحت
معنی بیت: تیر مژگانت که با ناز و کرشمه به یک چشم بر هم زدن به قلبم پرتاب کردی به هدف نخورد. نمی دانم بار دیگر چه نقشه ای در سر داشته باشی.
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا، که بلند است جَنابت
نگار: [ ن ِ ] نقش، تصویر . کنایه از محبوب و معشوق است
جناب: [ ج َ ] درگاه . آستانه ٔ خانه . کرانه . گرداگردو کنار و گوشه ٔ سرا و خانه
بلند است جنابت: آستان و درگاه خانه تو مرتفع است
معنی بیت: هر در داد و فریاد و فغان کردم نشنیدی. به نظر می رسد که از کمال ارتفاع و بلندی آستان و درگاه منزلت، ناله کسی به تو نمی رسد.
دور است سَرِ آب از این بادیه، هُشْ دار
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت!
سَرِ آب: سرچشمه
بادیه: صحرا . بیابان
هش دار: در اصل فعل امر از «هش داشتن » است اما به صورت اسم مصدر به کار میرود، مانند خبردار. هش دار دادن ؛ خبر کردن . متوجه ساختن
غول بیابانی: دیو و جن که در شعاب کوهها و جایهای غیرمعمول و ویران باشند و به هر شکل که خواهند برآیند و مردم را از راه ببرند تا هلاک سازند.
سَراب: زمین صاف و هموار که در اثر گرمای زیاد، از فاصلۀ دور به نظر آب می رسد
معنی بیت: از بیابانِ فِراق تا سرچشمۀ وصال، راه دور و درازی است. مراقب باش که حریفان و رقیبان، با دادن وعدۀ و%
نویسنده: دکتر زند
