غزل 94 حافظ: زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 94 حافظ با زان یار دلنوازم شکریست با شکایت آغاز می شود. وزن غزل دل می رود ز دستم ، مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 94 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی غزل و لغات

متن غزل 94 حافظ

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دانِ عشقی، بِشْنو تو این حکایت

بی مزد بود و منّت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مَخْدومِ بی عِنایت

رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلفِ چون کَمَنْدَش، ای دل مَپیچ کان جا

سَرْها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزهْ ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اَنْدَرونَم

یک ساعتم بِگُنْجان در سایۀ عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟

کِشْ صد هزار منزل بیش است در بِدایت

هر چند بردی آبم، روی از درت نتابم

جور از حبیبْ خوشتر کَزْ مُدَّعیْ رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سانِ حافظ

قرآن زِ بَرْ بخوانی در چارده روایت

→ غزل شماره 93: چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت

← غزل شماره 95: مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت

دکلمه غزل 94 حافظ

دکلمه غزل زان یار دلنوازم شکریست با شکایت با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 94 حافظ

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دانِ عشقی، بِشْنو تو این حکایت

دلنواز: [ دِ ن َ ]  خاطرنواز. مشفق . تسلی دهنده . دلنشین . دل آرام

شکریست با شکایت: هم متشکر و سپاسگزارم هم گله و شکایت دارم

نکته دان: [ ن ُ ت َ / ت ِ ] کسی که دارای تمیز باشد و خوب و بد را از هم جدا کند و بافراست باشد. آنکه نکته های باریک و لطیف داند و درک کند و درک کنایه و ایما و اشاره کند.

معنی بیت: از یارِ دلارام و و دلنشینم هم سپاسگزارم هم گله دارم. اگر تو نکته شناس و نکته سنجی این حکایت را گوش کن

بی مزد بود و منّت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مَخْدومِ بی عِنایت

بی مُزْد و مِنَّت: بدون توقع و چشمداشت

مخدوم: [ م َ ] بزرگ . فرمانروا. سرور. خداوندگار. دارنده ٔ خدمتکاران و خادمان

مخدومِ بی عنایت: استعاره از معشوق بی ملاحظه و نامهربان

معنی بیت: هر کاری که کردم بدون توقع و چشمداشت و از روی عشق انجام دادم. خدایا کسی را اسیر معشوق بی ملاحظه و نامهربان نکن

رندانِ تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

رِنْدان: اینجا مجاز از اولیا است

آبی: مراد از آن باده و شراب است

وَلی: ولی عارف به خدا و صفات خداست . پیر و مراد

ولی شناسان: شناسنده ٔ ولی . کسانی که مقربان درگاه را می شناسند و تشخیص می دهند

معنی بیت: کسی به رندان و عاشقان، جرعه ای شراب نمی دهد. به نظر می رسد کسانی که عیار عاشقان و رندان را می شناختند از این شهر رفته اند.

در زلفِ چون کَمَنْدَش، ای دل مَپیچ کان جا

سَرْها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

زلف: [ زُ ] موی سر. گیسو. فارسیان زلف بالضم ، بمعنی موی چند که بر صدغ و گرد گوش روید و مخصوص محبوبان است استعمال کنند و این مجاز است از جهت سیاهی

کمند: [ ک َ م َ ] دام

مَپیچ: درگیر مشو

معنی بیت: ای دل در دام گیسوان زیبای یار گرفتار مشو که در این راه، عاشقان بسیاری را می بینی که فقط به جرم عاشقی سر و جان خود را از دست داده اند. حاصل کلام آنکه تاوان این عاشقی، سر و جان دادن است

چشمت به غمزهْ ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

به غَمْزِه: از روی ناز و کرشمه

می پسندی: لایق می دانی

رَوا: جایز

خون ریز: قاتل، بی رحم

معنی بیت: جانا تو به این راضی هستی که تیر مژگانت بر قلب ما نشسته و خون ما را ریخته است؟ ای یار و دلبر عزیز خدا را خوش نمی آید که از چنین چشمان بی رحمی و کشنده ای حمایت کنی و عنایت و توجهی به ما نکنی.

در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت

شب سیاه: منظور شب تاریک هجران و فراق و دوری است

مقصود: منظور وصال است

کوکب هدایت: ستاره راهنما و مراد جانان است

معنی بیت: در این شب تیره و تارِ فراق و هجران و دوری، راهِ وصال و دیدارِ تو پیدا نیست. ای یار و دلبر من، رخ بنما و مسیری مشخص کن تا وصال تو میسر شود.

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان، وین راهِ بی‌نهایت

زنهار از این بیابان: امان از این فراق و هجران

راه بی نهایت: راه بی پایان

معنی بیت: در بیابان عشق از هر جانب که رفتم فقط ترس و وحشتم زیاد شد. امان از این بیابان فراق و هجران و جدایی و این راهی که پایانی ندارد.

ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اَنْدَرونَم

یک ساعتم بِگُنْجان در سایۀ عنایت

آفتابِ خوبان: مراد جانان و معشوق است

می جوشد اَنْدَرونَم: شوریده دلم. مضطربم

بِگُنْجان: جای بده، قرار بده

عنایت: [ ع ِ ی َ ] توجه

معنی بیت: ای یار و دلبر من که رخسارت از زیبایی چون آفتاب می درخشد، از بی توجهی و بی اعتنایی تو شوریده و دل و مضطربم، لحظه ای هم به ما توجه کن و خاطرمان را آسوده گردان.

این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟

کِشْ صد هزار منزل بیش است در بِدایت

بِدایَت و نَهایَت: اول و آخر

صورت بستن: [ رَ ب َ ت َ ] (مصدر مرکب ) تصور. به تصور درآمدن .به اندیشه گذشتن . بفکر آمدن . پنداشتن

کِشْ: که در آن راه . ضمیر مرجع ش، راه است

منزل: [ م َ زِ ] مرحله

معنی بیت: پایانی برای راه عشق نمی توان تصور کرد که برای وصال جانان، تنها در ابتدای راه بیشتر از صدهزار مرحله را باید طی کرد.

هر چند بردی آبم، روی از درت نتابم

جور از حبیبْ خوشتر کَزْ مُدَّعیْ رعایت

بردی آبم: آبرویم را بردی

روی از درت نتابم: از درگاهت روگردان نمی شوم

جور: [ ج َ ]  ستم . مرادف جفا

حبیب: [ ح َ ] محبوب، معشوق

مدعی: [ م ُدْ دَ ] حریف، بدخواه، دشمن

رعایت: [ رِ ی َ ]  تکریم، احترام . نوازش، مهربانی

معنی بیت: با اینکه آبرویم را بردی از تو روگردان نمی شوم. ستم از محبوب و معشوق دلنشین تر از احترام و محبت دشمن است.

عشقت رسد به فریاد ار خود به سانِ حافظ

قرآن زِ بَرْ بخوانی در چارده روایت

به سان: مانند، مثل

زِ بَرْ: از حفظ

چارده روایت: [ دَه ْ رِ ی َ ] در زمان خلفای اربعه به ضرورت تدوین نسخ صحیح قران، زید بن ثابت که خود از کاتبان وحی بود هیات 12 نفری از افراد واجد صلاحیت را تعیین کرد و در نهایت 7 نسخه قرائت آماده و هر کدام با یک قاری برای ارسال به بلاد آماده شد. هر کدام از این 7 شیوخ قرائت خود دو راوی داشتند که در نهایت همه آنچه امروز از قرائت به دست ما رسیده از این چهارده نفر است.

معنی بیت: اگر تمام قران را روی اسلوب چهارده روایت بخوانی باز سبب رسیدن به حق، عشق و محبت می باشد. خلاصه که برای رسیدن به حق فقط خواندن قران مهم نیست که عشق تنها راه رسیدن است.

نویسنده: دکتر زند

آکادمی فن بیان

View Comments