غزل 80 حافظ: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 80 حافظ با عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت آغاز می شود. وزن غزل عیب رندان مکن ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 80 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی غزل و لغات

متن غزل 80 حافظ

عیبِ رندان مکن ای زاهدِ پاکیزه سرشت

که گناهِ دِگَران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش

هر کسی آن دِرَوَدْ عاقبتِ کار که کِشْت

همه کس طالبِ یارند، چه هشیار چه مست

همه جا خانۀ عشق است چه مسجد چه کِنِشْت

سَرِ تسلیمِ من و خِشْتِ درِ میکده‌ها

مُدَّعی گر نَکُنَد فهمِ سخن، گو سَر و خِشْت

ناامیدم مکن از سابقۀ لطفِ ازل

تو چه دانی که پسِ پرده چه خوب است و چه زشت

نه من از پردۀ تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشتِ ابد از دستْ بهشت

حافظا روزِ اَجَل گر به کف آری جامی

یک سر از کویِ خرابات بَرَنْدَت به بهشت

→ غزل شماره 79: کنون که می دمد از بوستان نسیم بهشت

← غزل شماره 81: صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت

دکلمه غزل 80 حافظ

دکلمه غزل عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 80 حافظ

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

عیب کردن: [ ع َ / ع ِ ک َ دَ ] (مصدر مرکب ) ظاهر کردن خطا و قصور و گناه کسی، نکوهیدن . سرزنش کردن

رندان: [ رِ / رَ ] مردم زیرک و باهوش . منکر و لاابالی و بی قید، ایشان را از این جهت رند خوانند که ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سلامت باشد. منکری که انکار او از امور شرعیه از زیرکی باشد نه از جهل

زاهِد: [ هَِ ] آنکه چیزی را ترک گوید و از آن اعراض کند. آنکه دنیا را برای آخرت ترک کند. پارسا. دیندار. خداترس و پاکدامن

پاکیزه سرشت: [ زَ / زِ س ِ رِ ] (صفت مرکب ) پاک طینت . پاک نهاد. پاک فطرت . پاک سرشت

معنی بیت: ای زاهد خداترس و پاک فطرت لاابالی گری و بی قیدی و شراب خواری رندان و قلندران را فاش و برملا مکن که گناه آنها را به پای تو نمی نویسند. مصرع دوم تلمیح و اشاره دارد به آیه 164 سوره انعام با این مضمون که وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ که هیچ کسی بار گناه دیگری را به دوش نمی گیرد.

حاصل کلام از دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را این است که خدایا طاقتم طاق شده است. به لهجه تهرانی یعنی صبر و تحملم تمام شده است.

من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش

هر کسی آن دِرَوَدْ عاقبتِ کار که کِشْت

خود را باش: به فکر خودت باش . باش فعل امر از بودن به معنای در فکر و اندیشه بودن هم به کار رفته است

دِرَوَد: [ دِ رَ دَ ] از مصدر درودن به معنای برداشت کردن است

عاقبتِ کار: پایان کار . کنایه از قیامت و روز جزاست

کِشْت: [ ک ِ ] (مصدر مرخم )زراعت، کشاورزی

معنی بیت: من چه با گناه چه بی گناه باشم تو به فکر خودت باش که در نهایت هر کسی آنچه را میکارد درو می کند. ضرب المثل گندم از گندم بروید جو ز جو هم گویای همین مسئله است. خلاصه کلام آنکه در این جهان خوب و بد، هر چه بکاری در قیامت همان نصیبت می شود.

همه کس طالبِ یارند، چه هشیار چه مست

همه جا خانۀ عشق است چه مسجد چه کِنِشْت

طالب: [ ل ِ ] جوینده . خواهان . خواستار

یار: محبوب، معشوق، دلبر

هشیار: [ هَُ ش ْ ] (صفت مرکب ) (از: هش ، هوش +یار، پسوند دارندگی = هوشیار. هشیوار) عاقل و هوشمند و زیرک و خردمند و آگاه

مست: [ م َ ] (صفت ) شراب خواره ای که شراب در وی اثر کرده باشد. می زده . دگرگون شده از آشامیدن می و غیره . سخت بی خود از شراب

کنشت: [ ک ُ / ک ِن ِ ] (اسم است) به معنی آتشکده است و معبد یهودان

معنی بیت: مردم چه عاقل و آگاه و چه مست و خراب، طالح و صالح همه دنبال یار و محبوب خویشند. هر جا که یار آنجا باشد خانه عشق است فرقی نمی کند که در مسجد مسلمانان باشد یا آتشکده زرتشتیان. در همین مضمون و معنا در مخمس شیخ بهایی می خوانیم:
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

سَرِ تسلیمِ من و خِشْتِ درِ میکده‌ها

مُدَّعی گر نَکُنَد فهمِ سخن، گو سَر و خِشْت

تسلیم: [ت َ ] حالت اطاعت و فرمانبرداری، مطیع، فرمانبردار

خشتِ درِ میکده: آجر بالای در میخانه

مدعی: [ م ُدْ دَ ] بدخواه . خصم ، دشمن

سر و خشت: من عاشق می و میخانه ام و اگر بدخواهان و دشمنان این موضوع را درک نمی کنند، بگو بروند به درک

معنی بیت: دیشب در مجلس باده گساری بلبل خوب نغمه سرایی کرد که بیدار شوید ای باده نوشان و شراب صبحگاهی را بنوشید

ناامیدم مکن از سابقۀ لطفِ ازل

تو چه دانی که پسِ پرده چه خوب است و چه زشت

سابِقِه: دیرینگی، قدم، قدمت

لُطْف: [ ل ُ ] نرمی در کار و کردار. رفق . مدارات . خوش رفتاری . مودت . برّ. نیکوئی

سابقۀ لُطْفِ اَزَل: لطف و مهربانی خداوند که قدیم است و شامل همه بندگانش می شود.

پَسِ پرده: پشت پرده . کنایه از روز قیامت است

معنی بیت: از لطف و کرم پروردگار من را ناامید نکن که تا وقتی که پرده حجاب دیدگان از بین نرود و روز قیامت نرسد کسی چه می داند که چه کاری خوب است و چه کاری بد

نه من از پردۀ تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشتِ ابد از دستْ بهشت

پردۀ تقوی: مرز پرهیزگاری . در نسخ دیگر از جمله نسخه سودی، خلوت تقوی آمده است.

به در افتادن: فروافتادن . سرنگون شدن

پدرم: مراد حضرت آدم است که از بهشت بیرون رانده شد و به دنیای سفلی سقوط کرد

بهشتِ ابد: در اوستا «وهیشته » از ریشه ٔ «وهو» صفت تفضیلی است برای موصوف محذوف که «انگهو» (خوب ) و «ایشت » (علامت تفضیل ) یعنی خوشتر، نیکوتر و آن (جهان هستی ) باشد و جمعاً یعنی جهان بهتر، عالم نیکوتر، ضد دژنگهو = دوزخ پهلوی و «وهیشت » فردوس .خلد. جنت . جایی خوش آب وهوا و فراخ نعمت و آراسته که نیکوکاران پس از مرگ در آن مخلد باشند.

بهشت: [ ب ِ هَِ ] فعل ماضی از هشتن به معنای ترک کرد، رها کرد . برای دکلمه غزل در تلفظ بهشت اول آکسان یا شدت تلفظ روی هشت است و در بهشت دوم آکسان روی ب است

معنی بیت: فقط من نیستم که از جاده تقوی و پرهیزکاری سقوط کردم و به میکده رفتم، پدرم، حضرت آدم هم به خاطر نافرمانی، بهشت را ترک کرد.

حافظا روزِ اَجَل گر به کف آری جامی

یک سر از کویِ خرابات بَرَنْدَت به بهشت

روزِ اَجَل: روز مرگ . هنگام فرارسیدن مرگ

جام: ظرف شراب

به کف آری جامی: جام شراب را به دست بگیری

کویِ خَرابات: محلی که خرابات در آنجا قرار دارد. جایی مانند میخانه که دارای وسایل عیش‌وعشرت و محل باده‌پیمایی و عشق‌ورزی با کنیزکان بوده و رندان در آنجا به عیش‌ونوش سرگرم می‌شدند

معنی بیت: ای حافظ اگر به هنگام مرگ در خرابات جام شرابی بنوشی، از آنجا مستقیم به بهشت می روی

نویسنده: دکتر زند

آکادمی فن بیان