| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 6 حافظ با به ملازمان سلطان که رساند این دعا را آغاز می شود. وزن غزل به ملازمان سلطان ، مفاعلن فعولن متفاعلن فعولن می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی لغات
متن غزل 6 حافظ
به ملازمانِ سلطان که رسانَد این دعا را
که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیبِ دیوسیرت به خدایِ خود پناهم
مگر آن شهابِ ثاقب مددی دهد خدا را
مژۀ سیاهت ار کرد به خونِ ما اشارت
ز فریبِ او بیندیش و غلط مکن نگارا
دلِ عالمی بسوزی چو عِذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی
به پیامِ آشنایی بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عِذارْ ما را
به خدا که جرعهای ده تو به حافظِ سحرخیز
که دعایِ صبحگاهی اثری کند شما را
دکلمه غزل 6 حافظ
دکلمه غزل به ملازمان سلطان که رساند این دعا را با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 6 حافظ
به ملازمانِ سلطان که رسانَد این دعا را
که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ملازمان سلطان: منظور از ملازمان مصاحبان و همراهان و منظور از سلطان جانان است.
که: که اول به معنای چه کسی و که دوم حرف ربط و بیان است.
معنی بیت: از مصاحبان و همراهان چه کسی این پیام را به جانان می رساند که به شکرانه سلطنت و پادشاهی، منِ گدا و بی چیز را فراموش نکند.
ز رقیبِ دیوسیرت به خدایِ خود پناهم
مگر آن شهابِ ثاقب مددی دهد خدا را
رقیب: مراقب، بادیگارد
دیوسیرت: خلق و خوی شیطانی، پست فطرت . بدنهاد
شهاب ثاقب: شهاب مشتعل و سوزان
معنی بیت: از مراقب پست فطرت معشوق و جانان، به خدا پناه می برم، تا شاید آن شهاب فروزان (مراد جانان است) التفاتی به من کند تا از شر رقیب خلاص شوم.
مژۀ سیاهت ار کرد به خونِ ما اشارت
ز فریبِ او بیندیش و غلط مکن نگارا
نگار: معشوق . بت
غلط مکن: اشتباه نکن . فریب نخور
معنی بیت: اگر مژگان سیاهت برای ریختن خون ما مکر و حیله به کار برده و فریبت داده، گول او را مخور و از فریبش غافل مشو. چه اگر ما را بکشی بعد از کشتن ما پشیمان می شوی زیرا عاشقی چو من دیگر پیدا نمی کنی.
دلِ عالمی بسوزی چو عِذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
عالمی: مردم . جماعت
عِذار: رخ . چهره . صورت
برفروزی: برافروختگی و سرخ شدن چهره را گویند
معنی بیت: از زیبا ساختن خودت و سوزاندن دل عاشقان بسیار چه سودی می بری که با آنها مدارا نمی کنی و آن ها را به خدمت نمی گیری
همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی
به پیامِ آشنایی بنوازد آشنا را
معنی بیت: همه شب را به این امید می گذرانم که نسیم صبحگاهی از معشوق برایم پیامی بیاورد که مایه تسلی خاطرم شود
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عِذارْ ما را
عِذار: چهره . رخ . صورت
معنی بیت: محبوب و معشوق من چه قیامت و غوغایی به راه انداختی که می خواهی رخ بنمایی و چهره ات را آشکار کنی.
به خدا که جرعهای ده تو به حافظِ سحرخیز
که دعایِ صبحگاهی اثری کند شما را
معنی بیت: به خدا قسمت می دهم که جرعه ای شراب به حافظ بده که دعایی که حافظ سحرخیز در صبحگاه می کند مستجاب می شود.
نویسنده: دکتر زند

✨
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت … 💖🎉