غزل 48 حافظ: صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

غزل 48 حافظ با صوفی از پرتو می راز نهانی دانست آغاز می شود. وزن غزل صوفی از پرتو می ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 48 حافظ استفاده کنید.

آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی لغات

متن غزل 48 حافظ

صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

گوهرِ هر کس از این لَعْلْ، توانی دانست

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

که نه هر کو ورقی خوانْد، معانی دانست

عرضه کردم دو جهان بر دلِ کارافتاده

بجز از عشقِ تو باقی همهْ فانی دانست

آن شد اکنون که زِ اَبْنایِ عَوام اندیشم

مُحْتَسِب نیز در این عیشِ نهانی دانست

دلبرْ آسایشِ ما مصلحتِ وقت ندید

ور نه از جانبِ ما دلْ نگرانی دانست

سنگ و گِل را کُنَد از یُمْنِ نظر، لَعْلُ و عَقیق

هر که قَدْرِ نَفَسِ بادِ یَمانی دانست

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی

ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

مِی بیاور که ننازد به گلِ باغِ جهان

هر که غارتگریِ بادِ خزانی دانست

حافظ این گوهرِ منظوم که از طبع انگیخت

دکلمه غزل 48 حافظ

دکلمه غزل صوفی از پرتو می راز نهانی دانست با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 48 حافظ

صوفی از پرتو می راز نهانی دانست

گوهر هر کس از این لعل توانی دانست

صوفی: پیرو طریقه تصوف . پشمینه پوش

پَرْتُوِ مِی: بازتاب نور شراب . کنایه صافی و زلالی شراب است

گوهر: سنگ گران‌بها از قبیل مروارید، الماس، یاقوت، فیروزه و امثال آن‌ها. [قدیمی، مجاز] اصل؛ نژاد.

لَعْل: نوعی سنگ قیمتی از ترکیبات آلومینیوم به ‌رنگ سرخ، مانند یاقوت . استعاره از شراب، لب یار و اشک خونین هم است. اینجا استعاره از شراب است

معنی بیت: صوفیان و عارفان هم از مستی و صفا و زلالی شراب به سِرِّ حق و اسرار پنهانی رسیدند. اصالت هر کس را هم می توان با شراب محک زد. مشهور است که مستی و راستی و اینکه با شراب می توان به اصل و گوهر و اصالت هر کسی پی برد.

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

مَجْموعِۀ گُل: باغ گل، گلستان . استعاره از اشعار و سخنان ناب است

مرغِ سَحَر: بلبل، هزاردستان . در نسخ دیگر مرغ چمن هم آمده است.

ورقی: یک ورق کتاب . منظور کسانی است که چیزهایی یاد گرفته اند ولی نه چندان عمیق و دقیق

معانی: جمع معنا، مفاهیم . استعاره از تمام دانش ها یا عمق دانش و معرفت

معنی بیت: تنها بلبل است که قدر گل و گلستان را می داند نه هر پرنده ای که آواز بخواند و فریاد و فغان کند. زیرا هرکس که چند ورق درس بخواند نمی تواند مدعی عمق و کنه معرفت و دانش شود. حاصل سخن آنکه قدر زر رزگر شناسد قدر گوهر گوهری

قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس از جمله اشعار خواجه است که به صورت ضرب المثل درآمده است.

عَرْضِه کردم دو جهان بر دلِ کارافتاده

بجز از عشقِ تو باقی همهْ فانی دانست

عَرْضِه کردم: نشان دادم . ارائه دادم

کارافتاده: کارآزموده و باتجربه . به معنای از کار افتاده هم هس . مجازا به معنای عاشق است

فانی: میرا

معنی بیت: دنیا و عقبی را به دل عاشقم نشان دادم. به جز عشق تو، هر آنچه که بود را میرا و فناپذیر خواند. حاصل کلام آنکه جز عشق همه چیز فانی است.

آن شد اکنون که زِ اَبْنایِ عَوام اندیشم

مُحْتَسِب نیز در این عیشِ نهانی دانست

آن شد: آن زمان گذشت

اَبْنایِ عَوام: مردم نادان و کم مایه، مردم بی اطلاع و کم سواد و عامی

مُحْتَسِب: مٲمور رسیدگی به اجرای احکام شرعی؛ داروغه، مامور مبارزه با منکرات

عِیْشِ نَهانی: مجلس باده گساری که مخفیانه و به دور از چشم ماموران حکومتی برگزار می شود

معنی بیت: گذشت آن زمانی که از سرزش و تمسخر و تحقیرِ مردمِ عوام می ترسیدم چرا که ماموران حکومتی هم از مجلس باده گساری پنهانی ما خبر دارند.

دلبرْ آسایشِ ما مصلحتِ وقت ندید

ور نه از جانبِ ما دلْ نگرانی دانست

دلبر: بَرَنده دل . محبوب؛ معشوق.

مصلحتِ وقت: خیر و صلاح زمانه

معنی بیت: این معشوق و محبوب بود که بنا به خیر و مصلحت، زمان وصال و دیدار را مناسب ندید، هر چند از تشویش و اضطراب و دردِ فراقِ عشقِ ما خبر داشت.

سنگ و گِل را کُنَد از یُمْنِ نظر، لَعْلُ و عَقیق

هر که قَدْرِ نَفَسِ بادِ یَمانی دانست

یُمْنِ نظر: به برکت نگاه، با توجه و التفات

لَعْل: نوعی سنگ قیمتی از ترکیبات آلومینیوم به ‌رنگ سرخ، مانند یاقوت

عَقیق:: سنگی است شفاف به الوان ، و از آن نگین انگشتری کنند. و چون برنگ عقیق گویند مراد سرخ باشد.

قَدْر: اندازه، ارزش، بها، قیمت، ارج، بزرگی، بلندی، مقام

بادِ یَمانی: یعنی بادی که از جانب یمن آید همانطور که پیامبر فرمود: انی وجدت نفس الرحمن من الیمن ؛ یعنی بدرستی که یافتم نفس رحمان را در یمن ، بعضی گویند مراد از آن خواجه اویس قرنی است و بعضی گویند همین باد یمانی مراد است و آن بادی لطیف است و بعضی باد بهار مراد دارند. داستان اویس قرنی از این قرار است که او در زمان پیامبر می زیست و مسلمان شد. مشهور است که به خاطر نگهداری از مادرش نتوانست پیامبر را ببیند و سرانجام در جنگ صفین در سپاه حضرت علی به شهادت رسید.

معنی بیت: هر کسی حرمت و ارج و بلندیِ مقام عارفان و عاشقان (اشاره به عشق اویس قرنی برای دیدار پیامبر و دردِ فراقِ عشقِ دیدارِ پیامبر که تا آخر عمر با او بود) را بداند صاحب چنان کرامتی خواهد شد که اگر به سنگ و گِل نگاه کند لعل و عقیق می شود، اگر دست به خاک بزند طلا می شود.

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی

ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

آیت: نشانه

تحقیق: راستی و درستی

معنی بیت: ای کسی که می خواهی با استدلال و منطق و دلیل به رموز عاشقی و عرفانی پی ببری، می ترسم نتوانی به معنای درست و حقیقی آن برسی. حاصل کلام از مصرع ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی ، تقابل و تضاد ماهیت عشق و عقل است.

همچنین قابل ذکر است استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی کتابی به نام دفتر عقل و آیت عشق دارد که دربارهٔ تضاد و تقابل عقل و عشق است و در سه جلد و توسط انتشارات طرح نو منتشر شده‌است و جایزه کتاب سال ۱۳۸۴ نیز به این کتاب تعلق گرفته‌ است.

مِی بیاور که ننازد به گلِ باغِ جهان

هر که غارتگریِ بادِ خزانی دانست

نَنازَد: فخر و مباهات نکند

گُلِ باغِ جهان: مراد زندگی است

غارَتْگَریِ بادِ خَزانی: مراد مرگ است

معنی بیت: شراب بیاور که هر کسی که مرگ اندیش و مرگ آگاه باشد به زندگانیِ دنیایی، فخر و مباهات نمی کند.

حافظ این گوهرِ منظوم که از طبع انگیخت

زِ اثرِ تربیتِ آصِفِ ثانی دانست

گوهرِ منظوم: مراد شعر و غزلی است که سروده است

طَبْع: ذوق، قریحه

آصِفِ ثانی: آصف کنایه از وزیر دانا و با تدبیر است و آصف ثانی یعنی دومین وزیر باتدبیر شاه که همان قوام الدین حسن مربی خواجه حافظ است. در دیوان حافظ هر جا به آصف یا آصف ثانی اشاره می شود مراد همین شخص است. آصف دراصل نام پسر بَرْخَیّا و وزیر سلیمان نبی بوده است که گفته‌اند بر علوم غریبه دست داشت و تخت بلقیس، ملکۀ سبا، را در یک چشم زدن در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت.

معنی بیت: قریحه و ذوق شاعری حافظ همه محصول و نتیجه تربیت استاد و مربی ام قوام الدین حسن وزیر بادرایت و تدبیر می باشد.

نویسنده: دکتر زند
آکادمی فن بیان

View Comments