آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 34 حافظ با رواق منظر چشم من آشیانه توست آغاز می شود. وزن رواق منظر چشم من ، مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 34 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل 

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی لغات

غزل 34 حافظ رواق منظر چشم من آشیانه توست

متن غزل 34 حافظ

رَواقِ مَنْظَرِ چشمِ من آشیانهٔ توست
کَرَم نما و فرود آ که خانهْ خانهٔ توست

به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌هایِ عَجَبْ زیرِ دام و دانهٔ توست

دلت به وصلِ گُل ای بلبلِ صبا خوش باد

که در چمن همهْ گُلْبانگِ عاشقانهٔ توست

عِلاجِ ضعفِ دلِ ما به لَبْ حَوالَت کن

که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست

به تَنْ مُقصِّرم از دولتِ مُلازِمَتَت

ولی خلاصهٔ جانْ خاکِ آستانهٔ توست

من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی

دَرِ خزانه، به مُهْرِ تو و نشانهٔ توست

تو خود چه لُعْبَتی ای شهسوارِ شیرین کار

که تُوسَنی چو فلک، رامِ تازیانهٔ توست

چه جایِ من، که بلغزد سپهرِ شعبده باز

از این حیَل که در انبانهٔ بهانهٔ توست

سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد

دکلمه غزل 34 حافظ

دکلمه غزل رواق منظر چشم من آشیانه توست با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 34 حافظ

رَواقِ مَنْظَرِ چشمِ من آشیانهٔ توست

کَرَم نما و فرود آ که خانهْ خانهٔ توست

رَواق: پيشگاه خانه، ايوان جلوی عمارت كه چشم‌انداز دارد . به كسر راء پرده‌يی كه جلوی در آویزان می کنند

مَنْظَر: نظرگاه . جای نظر. دیدگاه . جای نگریستن و هر چیزی که آن را می نگرند، خواه خوش آیند باشد و خواه بدنما، و هرچیزی که دیده می شود و محل نگریستن واقع می گردد.

رَواقِ مَنْظَرِ چشم: مراد کل چشم است

کَرَم: جوانمردی ، بزرگواری

معنی بیت: شما روی چشم ما جا داری. بزرگواری کن و قدم روی چشم ما بگذار که سرای دل ما فقط جای شماست

به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌هایِ عجبْ زیرِ دام و دانهٔ توست

لطف: دقیقه یا خصوصیتی از جمال و زیبایی . نازکی . لطافت . تری

خال: نقطه سیاه یا لکه ای که روی پوست بدن یا چیزی دیگر ظاهر شود

خط: موی لب که تازه بر پشت لب جوانی روییده باشد

لطیفه: سخن نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می‌شود. [قدیمی، مجاز] نکتۀ نغز. [قدیمی، مجاز] امر بسیاردقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست.

عجب: هنگام اظهار شگفتی به کار می‌رود: عجب خدایی دارد. شگفت‌انگیز؛ عجیب.

دام: بند، تله

دانه: آنچه صیاد در میان دام بریزد از گندم، جو، ارزن، و مانند آن ‌که پرندگان به هوای آن در دام بیفتند

دام و دانه: كنايه از خط و خال چهره یار

معنی بیت: با جمال و زیباییِ خال و جذابیت مو و محاسنت دل همه عارفان را بردی. در ابتدا کسان عاشق جمال خال و زیبایی مو و محاسنت می شوند و در دام می افتند. اما چه نکته های نغز و شیرینی که در پس این زبیایی است و عارفان را مدهوش می کند.

دلت به وصلِ گُل ای بلبلِ صبا خوش باد

که در چمن همهْ گُلْبانگِ عاشقانهٔ توست

بلبل صبا: اضافه تخصیصی است و به معنای بلبلی است که با باد بهاری آشنایی دارد. ضبط خانلری بلبل سحر است.

چمن: صحن باغ و خیابان و بلندیهای اطراف زمینی که در آن چیزی کاشته باشند

گلبانگ: آواز خوش، آواز بلبل

معنی بیت: ای بلبل عاشق، حال که جهان پر از نغمه های عاشقانه توست، آروز می کنم که دلت به وصال یار شاد شود.

عِلاجِ ضعفِ دلِ ما به لَبْ حَوالَت کن

که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست

عِلاج: دوا؛ درمان؛ چاره. [مجاز] چاره‌گری؛ اندیشیدن چاره برای رفع یک مشکل.

حَوالَت: سپردن

مُفَرّحِ یاقوت: شربتي كه از شراب و قند و سائيده احجار كريمه بويژه ياقوت و مرواريد تهيه و به منظور تقويت و خوش آب و رنگ كردن چهره به مصرف افراد متمكن مي‌ رسيده و معمولا در خزينه محفوظ نگهداري مي‌شده است.

خَزانِه: گنجینه

معنی بیت: چاره پریشانی حال دل ما را به شیرینیِ لبِ لعلت بسپار که چنین لب زیبایی جز در صورت یار پیدا نمی شود

به تَنْ مُقصِّرم از دولتِ مُلازِمَتَت

ولی خلاصهٔ جانْ خاکِ آستانهٔ توست

به تن: از نظر جسمی

مُقَصِّر: آن که در کار سستی می کند و بازمی ایستد در کاری و کوتاهی کننده و آن که در تکالیف خود سستی و کوتاهی می کند

مُلازِمَت: پیوسته بودن به جایی یا نزد کس

خُلاصِۀ جان: روح خالص، جوهر روح

آستانه: آستان، بارگاه، پیشگاه، جناب، حضرت، درگاه، عتبه، محضر

معنی بیت: اگر چه از عزت و سعادتِ همراهیِ شما به علتِ ضعفِ جسمانی عاجزم، ولی جانِ پاکِ من، فدایِ درگاهِ شما باد.

من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی

دَرِ خزانه، به مُهْرِ تو و نشانهٔ توست

نیم: نیستم

نقد: سرمایه، ارزش، بها

شوخ: زیبارویان وقیح و گستاخ . هرزه

خزانه: استعاره از دل

نشانه: علامت مشخصی برای شناختن چیزی

معنی بیت: من کسی نیستم که هر دلبر هرزه ای عشق بازی کنم که در خزانۀ دل من مهر و موم عشق توست.

تو خود چه لُعْبَتی ای شهسوارِ شیرین کار

که تُوسَنی چو فلک، رامِ تازیانهٔ توست

لُعْبَت: اعجوبه . نادره

شهسوار: سوارکار برگزیده . کنایه از دلبر و معشوق است

شیرین کار: استادکار، ماهر، ورزیده

توسَن: در اصل یعنی وحشی . اسب وحشی

فلک: مجموع نه آسمان به عقیده قدما . همه جهان

معنی بیت: ای دلبر و معشوق من تو چه اعجوبه و نادره ای هستی که اسب وحشی و سرکشی چون جهان هستی که در خدمت کسی در نمی آید رام توست.

چه جای من، که بلغزد سپهرِ شعبده باز

از این حیَل که در انبانهٔ بهانهٔ توست

چه جای من: مراد شراب است

بِلَغْزَد: عارف

سِپِهْرِ شُعْبَدِه باز: فلک بازیگر، روزگار حقه باز . شُعبده و شَعبده هر دو درست است.

حیَل: ترفندها، شگردها

انبانه: کیسه چرمی که درویشان به کمر بندند و در آن خوارک و توشه نگهداری می کنند

بهانه: دلیل . علت . واسطه . سبب . باعث

معنی بیت: من که جای خود دارم، حتی فلک بازیگر و روزگار حق باز هم فریب شگردها و ترفندهای تو را می خورند. حاصل آنکه همه فریب تو را می خورند وای به حالِ منِ عاشقِ بیچاره

سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد

که شعرِ حافظِ شیرین سخنْ ترانهٔ توست

سرود: آواز

ترانه: نغمه

معنی بیت: صدای آواز میهمانی و ضیافت تو، همۀ جهان را به رقص می آورد چرا که ترانه آن شعر حافظ شیرین سخن است.

 نویسنده: دکتر زند