آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 3 حافظ با اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را آغاز می شود. وزن غزل اگر آن ترک شیرازی در بحر هزج به صورت مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل استفاده کنید.

غزل 3 حافظ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

متن غزل 3 حافظ

اگر آن ترکِ شیرازی به دست آرَد دلِ ما را

به خالِ هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی میِ باقی که در جنت نخواهی یافت

کنارِ آبِ رکن آباد و گلگشتِ مصلّا را

فغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین کارِ شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خوانِ یغما را

ز عشقِ ناتمامِ ما جمالِ یار مُسْتَغْنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت رویِ زیبا را

من از آن حُسنِ روزافزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پردۀ عصمت برون آرَد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم

جوابِ تلخ می‌زیبد لبِ لَعْلِ شکرخا را

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانانِ سعادتمند پندِ پیرِ دانا را

حدیث از مطرب و مِی گو و رازِ دهر کمتر جو

که کس نَگْشود و نَگْشاید به حکمت این معمّا را

غزل گفتی و دُر سُفْتی بیا و خوش بخوان حافظ

دکلمه غزل 3 حافظ

دکلمه غزل اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 3 حافظ

اگر آن ترکِ شیرازی به دست آرَد دلِ ما را

به خالِ هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

ترک شیرازی: در اصل لغت به معنای تاتار است. یعنی به صنف تاتار ترک می گویند. چون این قوم ذاتا و فطرتا خونخوار و ظالم و بی رحمند، شعرای پارسی معشوق ها را در بی رحمی و سنگدلی نسبت به عشاق خود به قوم ترک تشبیه کرده و آن ها را ترک لقب دادند. مراد از ترک شیراز ترک هایی هستند که در شیزار اقامت دارند. منظور خواجه تشبیه یا استعاره نبوده است.

سمرقند و بخارا: نام دو شهر است در ازبکستان امروزی

معنی بیت: اگر آن محبوبه شیرازیی به ما لطف و مرحمت داشته باشد و حال ما را رعایت کند و دل ما را به دست بیاورد به خال سیاهش سمرقند و بخارا را می بخشم

بده ساقی میِ باقی که در جنت نخواهی یافت

کنارِ آبِ رکن آباد و گلگشتِ مصلّا را

جنت: بهشت، فردوس

آب رکن آباد: دره بزرگی است که از دامنه تپه ای به نام الله اکبر سرچشمه می گیرد و وجه تسمیه اش با رکن آباد به این واسطه است که آن جا را شخصی به نام سید رکن الدین آباد کرده است

گلگشت مصلی: گلگشت در کنار رکن آباد و متصل به مصلای شیراز گردشگاه زیبایی است

معنی بیت: ای ساقی شرابی که باقی مانده است را بیاور. چه حتی در فردوس و بهشت هم صفا و طراوت چشمه رکن آباد و گردشگاه مصلی را پیدا نخواهی کرد

فغان کاین لولیانِ شوخِ شیرین کارِ شهرآشوب

چنان بردند صبر از دل که ترکان خوانِ یغما را

فغان: مخفف افغان است. یعنی در ضمن فریاد کمک طلبیدن

لولیان: جمع لولی است. طایفه ای از عجم است که عموما سیاه چشم و ابرو و سیه چرده هستند و سازندگی و نوازندگی از خصایص اکثر این قوم می باشد.

شوخ: خون گرم و خوشایند

شیرین کار: بامزه و خوشمزه

شهرآشوب: کسی که در شهر غوغایی به پا می کند

خوان یغما: سفره طعام که در اعیاد و مهمانی های بزرگ برای یغما گسترده می شود

معنی بیت: فریاد ای مردم که حرکات شیرین و شنگ و که با شیوه های دل انگیز و مطبوع خود تمام مردم شهر را فریفته و شیفته خود کرده است. صبر مرا همچنان ربوده که گویی ترکان خوان نعمت را به یغما می برند. زیرا این لولی شیرین حرکات و شوخ، هم زیباست و هم صدای دل انگیزش عقل را از سر می برد.

ز عشقِ ناتمامِ ما جمالِ یار مُسْتَغْنی است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت رویِ زیبا را

جمال: خوشگلی، مایه زیبایی

مستغنی: بی نیاز

آب و رنگ: همان آبرنگ است. مراد از آب همان سفیدآب و مراد از رنگ، رنگ گلگونه و قرمزی می باشد

معنی بیت: حسن کامل جانان از عشق ابتر و ناقص ما بی نیاز است

من از آن حُسنِ روزافزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پردۀ عصمت برون آرَد زلیخا را

حسن روزافزون: حسنی که روز به روز افزوده می شود

عصمت: حفظ و صیانت از گناه، پاکدامنی

برون آرد: اخراج کند

معنی بیت: من از آن ترقی و پیشرفت یوسف فهمیدم که عشق یوسف بالاخره زلیخا را از پرده پاکی و پرهیزکاری بیرون می آورد

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم

جوابِ تلخ می‌زیبد لبِ لَعْلِ شکرخا را

لب لعل: لب سرخ

شکرخا: شیرین گفتار

معنی بیت: چه دشنام دهی و و چه نفرین کنی من دعاگوی توام. ولی آیا جواب تلخ و زننده به آن لبان شیرین و چون لعل قرمز می آید؟

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانانِ سعادتمند پندِ پیرِ دانا را

معنی بیت: جان من نصیحت گوش کن که جوانان سعادتمند نصایح پیر دانشمند را از جانشان هم بیشتر دوست دارند

حدیث از مطرب و مِی گو و رازِ دهر کمتر جو

که کس نَگْشود و نَگْشاید به حکمت این معمّا را

حدیث: سخن

مطرب: سازنده و نوازنده موسیقی  که موجب سرور و شادی دیگران می شود

دهر: روزگار، جهان

معنی بیت: حرف و سخن از موسیقی و می بگو و به دنبال آگاهی از اسرار افلاک مباش. زیرا تا کنون کسی نتوانسته و بعد از این هم نمی تواند با علم و حکمت این راز و معما را حل کند

غزل گفتی و دُر سُفْتی بیا و خوش بخوان حافظ

که بر نظمِ تو افشانَد فلک عِقْدِ ثُریّا را

غزل: سخن

دُر سُفتن: در اصطلاح به معنای سخن به غایت مقبول گفتن است

عِقْد: گلوبندی که زنان به گردن می بندند

ثریا: نام ستاره ای است و شاعران ستاره ثریا را به گلوبند تشبیه می کنند

معنی بیت: ای حافظ غزل بی نهایت مطبوع و به غایت خوش گفتی. . فلک در مقابل حظی که از شعر تو می برد گردنبند یا همان عقد ثریا را به تو هدیه می دهد

 نویسنده: دکتر زند