| آموزش لحن دکلمه | مشاوره رایگان فن بیان | نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 270 حافظ با درد عشقی کشیدهام که مپرس آغاز می شود. وزن غزل درد عشقی کشیدهام که مپرس ، فاعلاتن مفاعلن فعلات (بحر خفیف مسدس مخبون مقصور) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 270 حافظ استفاده کنید.
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
دردِ عشقی کشیدهام که مَپُرس
زَهْرِ هِجْری چشیدهام که مَپُرس
گشتهام در جهان و آخِرِ کار
دلبری برگزیدهام که مَپُرس
آن چنان در هوایِ خاکِ دَرَش
میرود آبِ دیدهام که مَپُرس
من به گوشِ خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مَپُرس
سویِ من لب چه میگَزی که مگوی
لبِ لَعْلی گَزیدهام که مَپُرس
بی تو در کلبهٔ گداییِ خویش
رنجهایی کشیدهام که مَپُرس
همچو حافظ، غریب در رَهِ عشق
به مَقامی رسیدهام که مَپُرس
→ غزل شماره 269: دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
← غزل شماره 271: دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
دکلمه غزل درد عشقی کشیدهام که مپرس با صدای استاد حسین زند
اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای زهر هجری، دُرْدِ هجری آمده است: درد هجری چشیده ام که مپرس
زهر هجر: [ زَ رِ هِ ] تلخیِ جدایی
معنی بیت: درد عشقی را متحمل شده ام که از آن سوال مکن و تلخی و زهر جدایی را نوش کرده ام که قابل وصف و بیان نیست
آخر: [ خِ ] پایان، انتها، انجام
معنی بیت: همه جهان را گشته ام در پایان چنان یار و دلبری انتخاب کرده ام که زیباییش قابل وصف نیست
در هوای: در آرزوی
آب دیده: [ بِ ] اشک چشم
معنی بیت: در آرزوی خاک آستان درگاه و دیدار جمالش، چنان اشک از چشمانم جاری می شود که نگو و نپرس
معنی بیت: من دیشب به گوش خود چنان سخنان عجیبی از دهانش شنیده ام که قابل بیان نیست
لب لعل: [ لَ بِ لَ ] لب سرخ
لب گزیدن: [ لَ گَ دَ ] تأسف نمودن به گزیدن لب . پشیمانی یا خشم نمودن با گزیدن لب . تنبه دادن و منع کردن
معنی بیت: چرا با دندان لبت را گاز می گیری و به من اشاره می کنی که ساکت باش، من چنان لبِ نوشینِ لعلفامی را بوسیده ام که حلاوت و شیرینی آن گفتنی نیست.
معنی بیت: بدون تو در خانۀ فقیرانۀ خویش چنان درد فراقی کشیده ام که به زبان در نمی آید
غریب: [ غَ ] بیگانه
معنی بیت: مانند حافظ، غریب وار و دور از وطن، در راه عشق، به مرتبه و منزلتی رسیده ام که قابل درک و باور نیست
نویسنده: دکتر زند
نمونه سخنرانی درباره انسان خندان توسط دکتر زند در سری نشست های ماهانه آکادمی فن…
رویداد 6 آکادمی فن بیان در فرهنگسرای ارسباران در اردیبهشت ماه 1402 برگزار شده است.…
رویداد 5 مربوط به همایش آکادمی فن بیان در اسفند ماه 1401 در خانه شعر…
View Comments
کِ مــــپرس ..✨🌹
🎶