آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 266 حافظ با دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز آغاز می شود. وزن غزل دلم رمیده لولی‌وشیست ، مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 266 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل 

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی غزل و لغات

متن غزل 266 حافظ

دلم رمیدهٔ لولی‌وَشیست شورانگیز
دروغ‌ْوَعده و قَتّال‌ْوَضْع و رنگ‌آمیز

فدایِ پیرهَنِ چاکِ مَهرویان باد
هزار جامهٔ تقوی و خرقهٔ پرهیز!

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم بُرْد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز

فرشته، عشق نداند که چیست، قِصه مخوان
بِخواه جام و شرابی به خاکِ آدم ریز!

پیاله برفکنم بنده تا سحرگهِ حَشْر
به مِی زِ دل بِبَرَم هولِ روزِ رَستاخیز!

فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رَحْمی
که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست‌آویز

بیا، که هاتفِ میخانهْ دوش با من گفت
که: در مَقامِ رضا باش و زِ قَضا مَگُریز

میانِ عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی، حافظ، از میان برخیز!

→ غزل شماره 265: برنیامد از تمنای لبت کام دلم

← غزل شماره 267: ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس

دکلمه غزل 266 حافظ

دکلمه غزل دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 266 حافظ

دلم رمیدهٔ لولی‌وَشیست شورانگیز
دروغ‌ْوَعده و قَتّال‌ْوَضْع و رنگ‌آمیز

اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای رمیده، ربوده آمده که به معنای دلباخته و شیفته است: دلم ربوده لولی‌وشیست شورانگیز

رمیده: [ رَ دَ / دِ ] آشفته و پریشان

لولی‌وش: پسوند وش ایجاد شباهت کامل می کند به معنی مانند لولی . لولی از لول به معنی بی شرمی و بی حیایی می آید. الواط . به سرودگویان کوچه و بازار و و گدایان و در هندوستان به زنان فاحشه، لولی می گویند. البته به معنی معشوق لوند و ظریف هم هست.

شورانگیز: ایجادکننده ٔ شوق و وجد و حال و جنون

دروغ‌وعده: [ دُ وَ دَ / دِ ] کسی که وعده ٔ دروغ میدهد

قتال‌وضع: [ قَ تْ تا وَ ] دارای هیات آدمکشان و خونریزان

رنگ‌آمیز: [ رَ ] نیرنگ باز، مکار

معنی بیت: یار و دلدار زیبا و ظریفی که دل انگیز و شوق آفرین است و وعدۀ دروغ می دهد و عاشق کش و مکار هم هست، دل مرا ربوده و پریشان و مضطربم کرده است.

فدایِ پیرهَنِ چاکِ مَهرویان باد
هزار جامهٔ تقوی و خرقهٔ پرهیز!

پیرهن چاک: [ هَ نِ ] همان چاک پیراهن است و شکاف یا درز لباس را گویند || آن را همان سدره می دانند یعنی پیراهنی که جلو باز است و در قسمت گریبان چاک دارد و از ورای آن سینه شان قابل رویت است || به معنای زیبارویی که سینه های صاف و سپید و خوش رنگ و درخشان دارد

مهرویان: [ هَ نِ ] زیبارویان

جامۀ تقوی و خرقۀ پرهیز: لباس پرهیزگاری و پارسایی

معنی بیت: هزار عابد و زاهد فدای معشوق باد.

خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم بُرْد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عَبیرآمیز

عبیرآمیز: [ عَ ] آمیخته به بوی عبیر . عبیر ماده خوشبویی است که از صندل و گلاب و مشک می سازند و به لباس و جامه می زنند

معنی بیت: نقش خال تو را به خود به گور خواهم برد تا از بوی مشکین خال تو، قبرم عطرآمیز شود.

فرشته، عشق نداند که چیست، قِصه مخوان
بِخواه جام و شرابی به خاکِ آدم ریز!

اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای قصه مخوان، ای ساقی و به جای شرابی، گلابی آمده است: فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی | بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

فرشته: [ فِ رِ تِ ] سروش، ملک

معنی بیت: فرشتگان فاقد اختیارند و از موهبت عشق بی بهره اند، سخن کم کن و جامی بخواه و شراب عشق را با خاک آدم بیامیز

پیاله برفکنم بنده تا سحرگهِ حَشْر
به مِی زِ دل بِبَرَم هولِ روزِ رَستاخیز!

اختلاف نسخ: در برخی نسخ به جای برفکنم بنده، بر کفنم بند آمده است: پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر

سحرگه حشر: [ سَ حَ گَ هِ حَ ] روز قیامت

هول: [ هُ / هَ ] ترس، بیم، خوف

رستاخیز: [ رَ ] برخاستن مردگان . روز قیامت و محشر

معنی بیت: در روز رستاخیز هم پیاله ای از شراب می نوشم تا ترس و بیم آن روز را فراموش کنم.

فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رَحْمی
که جز وِلایِ تواَم نیستْ هیچْ دست‌آویز

ولا: [ وِ / وَ ] با کسر میم به معنای دوستی و محبت و با فتح میم به معنای متابعت است و هر دو درست است

رحمی: [ رَ ] بخشایش و مرحمتی کن

دست‌آویز: [ دَ ] بهانه، مستمسک

معنی بیت: تهی دست و پریشان به درگاه تو آمدم، مرحمت و تفقد و توجهی کن که جز عشق و محبت تو بهانۀ دیگری ندارم.

بیا، که هاتفِ میخانهْ دوش با من گفت
که: در مَقامِ رضا باش و زِ قَضا مَگُریز

هاتف: [ تِ ] سروش

قضا: [ قَ ] تقدیر، سرنوشت

معنی بیت: بیا که سروش غیبی دیشب در میکده به من گفت که به هر چه می رسد خشنود باش و از تقدیر و سرنوشت فرار مکن

میانِ عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست
تو خود حجابِ خودی، حافظ، از میان برخیز!

حائِل: حجاب و مانع دو چیز

حِجاب: مانع میان طالب و مطلوب

معنی بیت: بین عاشق و معشوق هیچ حجاب و مانعی نیست. حافظ اگر تو به وصال یار نرسیده ای، هستی و خودپرستی تو حجاب راهست. ترک خودپرستی کن تا به وصال جانان برسی.

 نویسنده: دکتر زند