غزل 24 حافظ: مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 24 حافظ با مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست آغاز می شود. وزن غزل مطلب طاعت و پیمان و صلاح ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 24 استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی لغات

متن غزل 24 حافظ

مَطَلَب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست

که به پیمانه کِشی، شهره شدم روزِ اَلَسْت

من همان دَم که وضو ساختم از چشمۀ عشق

چارتَکْبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

مِی بده تا دهمت آگهی از سِرِّ قضا

که به رویِ که شدم عاشق و از بویِ که مست

کمرِ کوه، کم است از کمرِ مور این جا

ناامید از درِ رحمت مشو ای باده پرست

بجز آن نرگسِ مستانه که چشمش مَرِساد

زیر این طارمِ فیروزه کسی خوش نَنِشست

جانْ فدایِ دهنش باد که در باغِ نظر

چمن آرایِ جهان، خوشتر از این غنچه نبست

حافظ از دولتِ عشقِ تو سلیمانی شد

دکلمه غزل مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل شماره حافظ

مَطَلَب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست

که به پیمانه کِشی، شهره شدم روزِ اَلَسْت

مَطَلَب: نهی مخاطب از طلبیدن به معنای نخواه

طاعت: اطاعت، انقیاد، بندگی، پیروی، فرمانبرداری ≠ سرپیچی، سرکشی، نافرمانی

پیمان: قول، تعهد

صلاح: خیر، نیکی

پیمانه کِشی: شراب خوردن؛ باده‌خواری

روز اَلَسْتْ: روز ازل . در عربی تاء آن مضموم است ولی فارسی زبانان به سکون آن تلفظ میکنند بمعنی آیا نیستم ؟ یا آیا نباشم ؟ و لفظ «الست » اشاره است به آیه ٔ «الست بربکم ؟ قالوا: بلی ». جزء آیه ای از قرآنست یعنی خداوند تعالی قبل از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند بلی . عالَم ذَرّ یا عالم اَلَسْت یا عالم قالوا بَلیٰ یکی از جهان‌های آفرینش که در قرآن و روایات به آن اشاره شده است. بنا بر عقیده متفکران اسلامی، این عالم مربوط به دوران پیش از خلقت آدم و یا همزمان با خلقت اوست. در عالم ذر تمام انسان‌هایی که قرار بوده تا روز قیامت به دنیا بیایند، به صورت «ذرّه» ظاهر و شدند از همه «ذرات» پیمانی بر توحید و ربوبیت خدا گرفته شد. .

معنی بیت: از منِ رندِ باده نوش، مراسم بندگی و اطاعت و وفای به عهد و خیر و نیکی نخواه که من از روز ازل به باده نوشی و شراب خواری مشهور شدم. خلاصه آنکه اعمال شایسته به زاهدان و عابدان را از من مخواه.

من همان دَم که وضو ساختم از چشمۀ عشق

چارتَکْبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

وُضو: دست نماز. شستن صورت و دستها و مسح کردن بر سر و پاها با آدابی که در شرع اسلام مقرر است

چارتکبیر: کنایه از ترک چیزی است. نماز میت درمذهب اهل سنت که فقط چهار تکبیر دارد. چارتکبیر زدم یعنی از آن گذشتم

معنی بیت: من از همان لحظه ای که در روز الست با آبِ چشمۀ عشق، وضو گرفتم، جز عشقِ یار به هر چیز دیگر که در این دنیاست پشت پا زدم.

مِی بده تا دهمت آگهی از سِرِّ قضا

که به رویِ که شدم عاشق و از بویِ که مست

می: شراب

آگهی: آگاهی؛ اطلاع؛ خبر

سِرِّ قضا: راز سرنوشت

روی: چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه

معنی بیت: جام شراب را بیاور تا بنوشم و مست شوم و در خماری و مستی، راز سرنوشتم را فاش کنم و بگویم که عاشق رخسار زیبای که شدم و از بوی عشق که مست شدم و هوش از سرم برفت.

کمرِ کوه، کم است از کمرِ مور این جا

ناامید از درِ رحمت مشو ای باده پرست

کمر: میان هر چیز

مور: مورچه

باده پرست: باده‌نوش؛ شراب‌خوار. کسی که نوشیدن باده را بسیار دوست دارد؛ می‌پرست

معنی بیت: کوه هم زیر بارِ گرانِ عشقِ جانان کمر خم می کند و از تحملش خارج است. ولی باز با این حال تو که هزاران بار از کوه هم ضعیفتری امیدت به رحمت خداوند باشد و ناامید مشو.

بجز آن نرگسِ مستانه که چشمش مَرِساد

زیر این طارمِ فیروزه کسی خوش نَنِشست

نرگسِ مستانه: شخص کریم  و صاحب احسان و نیکوکاری . مراد جانان است (در این بیت ممکن است منظور از صاحب کرامت قوام الدین حسن باشد)

چشمش مَرِساد: جمله دعایی به معنای از چشم بد دور باشد

طارم فیروزه: آسمان آبی. آسمان لاجوردی . طارم به فتح و ضم ر هر دو درست است. طارم: خرگاه؛ سراپرده. گنبد. خانۀ چوبی. نردۀ چوبی یا فلزی. چوب‌بستی که برای تاک درست می‌کنند.

خوش نَنِشَست: راحت و آسوده زندگی نکرد

معنی بیت: به غیر از چشمان مستانه جانان که خدا نکند چشم بد به آن برسد کسی زیر این گنبد لاجوردی راحت و آسوده زندگی نکرد. چون هر ستمی که از چشم یار می رسد مکافات ندارد و عاشقان تاب اعتراض ندارند و او همیشه در ذوق و صفا و آسودگی است. حال آنکه دیگران هر عملی انجام دهند مکافات عملشان را هم باید تحمل کنند.

جانْ فدایِ دهنش باد که در باغِ نظر

چمن آرایِ جهان، خوشتر از این غنچه نبست

فدا: فدا شدن به معنای در راه کسی یا مقصودی جان خود را دادن است.

باغ نظر: اضافه تشبیهی است. دیدگاه . منظر

چمن آرای جهان: آرایشگر چمن. مراد خداوند است

غنچه نبست: غنچه نیافرید. کنایه از لب غنچه مانند است

معنی بیت: جانم فدای لب و دهانش که هر چه در این عالم نگاه می کنم خداوند از این لب و دهان، زیباتر و شیرین تر و موزون تر نیافریده است.

حافظ از دولتِ عشقِ تو سلیمانی شد

یعنی از وصلِ تواش نیست بجز باد به دست

دولت: اقبال، بخت، طالع

سلیمانی: مانند سلیمان بودن .چون سلیمان پیامبر بر همه عالم و جن و انس سلطنت کردن . مراد حشمت و جلال و شکوه سلیمانی است

باد به دست: باد در دست داشتن به معنای با دست خالی و محروم بودن است. سعدی هم در بیتی می فرماید

به یادگار کسی دامن نسیم صبا

گرفته ایم، چه حاصل که باد در چنگ است

معنی بیت: حافظ از بخت و اقبالِ عشق تو مانند سلیمان پیامبر، سلطان جهان و صاحب حشمت و جلال و شکوه شده است ولی از وصال تو محروم است.

حافظ بسیار زیبا با استفاده از عبارت باد در دست، به داستان حضرت سلیمان که به امر خداوند باد مسخر و تحت فرمانش بود نیز اشاره کرده است.

نویسنده: دکتر زند
آکادمی فن بیان

View Comments