غزل 18 حافظ: ساقیا آمدن عید مبارک بادت

آموزش
لحن
دکلمه
مشاوره
رایگان
فن بیان
نقشه
راه
فن بیان

.

.
غزل 18 حافظ با ساقیا آمدن عید مبارک بادت آغاز می شود. وزن غزل ساقیا آمدن عید ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان و حافظ نامه استاد بهاالدین خرمشاهی بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 18 حافظ استفاده کنید.

آنچه در ادامه می خوانید:

1- متن غزل

2- دکلمه غزل

3- شرح و تفسیر غزل

4- معنی غزل و لغات

متن غزل 18 حافظ

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی مَرَواد از یادت!

در شگفتم که در این مدَّتِ ایّامِ فِراق
برگرفتی زِ حریفان دل و، دل می‌دادت

برسان بندگیِ دخترِ رَز، گو: به درآی
که دَم و همّت ما کرد زِ بند آزادت

شادیِ مجلسیان در قدم و مَقْدَمِ توست
جایِ غم باد هر آن دل که نخواهد شادت!

شُکْرِ ایزد، که زِ تاراجِ خزان رِخْنِه نیافت
بوستانِ سَمَن و سرو و گُل و شمشادت!

چشمِ بَد دور! کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ نامور و دولتِ مادرزادت

حافظ! از دست مده دولتِ این کشتیِ نوح
ور نه، طوفانِ حوادث بِبَرَدْ بنیادت!

دکلمه غزل 18 حافظ

دکلمه غزل ساقیا آمدن عید مبارک بادت با صدای استاد حسین زند

شرح و تفسیر غزل 18 حافظ

ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی مَرَواد از یادت

ساقی: میگسار. آنکه شراب بحریفان پیماید. آنکه می در ساغر حریفان درافکند. غلامان خوبروی که در بزمها می بحریفان می پیمودند. در اصطلاح تصوف پیر و مرشد کامل را گویند

مبارک بادت: مبارکت باد

عید: مراد عید فطر یا صیام است. دکتر حمیدیان در شرح شوق توضیح می دهد که در جامعه اسلامی قدیم این واژه بیشتر برای عید فطر و کمتر برای سال نو پارسی به کار می رفته است.

مَواعید: جمع میعاد . زمان و مکان وعده . وعده ها و موعودها و وعده داده شده ها و چیزهای وعده کرده شده

مَرَواد: خدا کند که نرود. الف در مرواد حرف ندا است

معنی بیت: ساقیا فرا رسیدن عید فطر و به پایان رسیدن ممنوعیت شراب خواری مبارکت باد. خدا کند وعده و وعید هایی که دادی را فراموش نکرده باشی.

در شگفتم که در این مدَّتِ ایّامِ فِراق
برگرفتی زِ حریفان دل و، دل می‌دادت

ایّامِ فِراق: روزگار هجران، روزگار جدایی

حریفان: دوست، رفیق، یار، همدم . همراه، هممجلس، هممحفل، همنشین، معاشر . همپیشه، همکار . همپیاله، همپیک

دل می دادت: دلت راضی می شد. در اصطلاح امروز دل آمدن متداول است مثل دلت می آید که چنین کاری کنی. در شرح شوق دکتر حمیدیان می خوانیم که فردوسی در بیان بی میلی تورانیان به جنگیدن بعد از کشته شدن پیران ویسه می گوید:
کرا دل دهد نیز بستن کمر؟
ز آهن کله برنهادن به سر؟

معنی بیت: متعجبم که در این روزگار هجران و جدایی چگونه دلت راضی شد که چنین از یاران و رفیقان و همراهان دل بکنی؟

برسان بندگیِ دخترِ رَز، گو: به درآی
که دَم و همّت ما کرد زِ بند آزادت

بندگی: [ ب َ دَ / دِ ] غلامی، نوکری، خدمتگذاری

دخترِ رَز:  [ دُ ت َ رِ رَ ]  کنایه از شراب باشد. شراب انگوری

گو: فعل امر از گفتن . بگو

به درآی: [ دَ م َ دَ ] . درآمدن مصدر مرکب است به معنای ظاهر شدن، جلوه گر شدن . بیرون شدن خارج شدن

دَم و همت: نفس و اراده . دم در زبان عربی به معنای خون است. سودی، سلیم نیساری و خرمشاهی با توجه به دم همت در دیگر ابیات حافظ، ضبط صحیح آن را بدون واو و به صورت دم همت می دانند. البته در بیشتر نسخ قدیمی دم و همت ضبط شده است. البته این دو واژه مستقل هم می تواند معنای درستی داشته باشد. دم به معنای نفس صادق و همت به معنای عزم و اراده

معنی بیت: اظهار ارادت و غلامی ما را به شراب برسان و بگو که از اختفا بیرون بیا که نفس صادق و عزم و اراده ما بود که نوشیدنش آزاد شده است. مراد آنکه با رسیدن ماه رمضان خوردن شراب حرام و با رسیدن عید همایونی خوردن آن آزاد شده است

شادیِ مجلسیان در قدم و مَقْدَمِ توست
جایِ غم باد هر آن دل که نخواهد شادت!

در قدم کسی افتادن: خود را خوار و ذلیل کسی کردن . خضوع و تذلل نمودن . نهایت تعظیم و احترام کردن

مقدم: [ م َ دَ] قُدوم .  از سفر و یا از جایی بازآمدن . جای قدم نهادن

معنی بیت: طرب و شادی میگساران و باده نوشان به حضور شراب است. قرین و همنشین غم و اندوه باد هر کسی که نمی تواند این مجلس را ببیند.

شُکْرِ ایزد، که زِ تاراجِ خزان رِخْنِه نیافت
بوستانِ سَمَن و سرو و گُل و شمشادت!

تاراجِ خَزان: مراد رختن برگ ها در فصل پاییز است

رخنه یافتن: [ رَ ن َ / ن ِ ت َ ] مصدر مرکب است. تباهی یافتن . خراب شدن . سوراخ شدن

سمن: [ س َ م َ ] گلی است خوشبو و سپید و آنرا یاسمن و یاس نیز گویند.

شمشاد: [ ش َ /ش ِ ] درختی همیشه سبز و چوب آن در غایت سختی و نرمی و خوشنما باشد؛ آن را از اقسام سرو دانند. و برگهایش به سبب باریکی و هجوم به موی خوبان مشابهت دارد.

معنی بیت: خدا را شکر که باغ و گلستان یاسمن و سرو و شمشاد تو از برگ ریزان باد خزان آسیبی ندیده و ویران و تباه نشده است. مراد آنکه ای دختر رز (شراب) تاراج باد خزان تاثیری در تو نکرده است.

چشمِ بَد دور! کز آن تفرقه‌ات بازآورد
طالعِ نامور و دولتِ مادرزادت

تفرقه: [ ت َ رِ ق َ / ق ِ ] جدایی . پراکندگی . پریشانی و اختلاف

طالع نامور: بخت و اقبال نیک و پرآوازه

دولت مادرزاد: سرشت شکوهمند، ذات قدر قدرت

معنی بیت: ای دختر رز (شراب) چشم بد از تو دور باد که بخت و اقبال نیک و سرشت و ذات شکوهمند و قدرتمندت، تو را از جدایی باده نوشان و میگساران نجات داد. مراد آنکه ممنوعیت باده گساری تمام شد

حافظ! از دست مده دولتِ این کشتیِ نوح
ور نه، طوفانِ حوادث بِبَرَدْ بنیادت!

دولت: اقبال و بخت و سعادت و بهره مندی . بخت . طالع. شانس . بخت خوش . بهروزی . نیکبختی . بختیاری . گردش نیکی

کشتی نوح: [ ک َ / ک ِ ی ِ ]  کشتئی بوده که نوح در طوفان معروف زمان خود برآن نشست و این کشتی بعدها در جودی بزمین نشست . کنایه از پیاله شراب

معنی بیت: حافظ جام شراب و همنشینی با میگساران را از دست مده وگرنه غم و بلایای روزگار تو را از بین می برد و وجودت را نابود می کند.

نویسنده: دکتر زند

آکادمی فن بیان

View Comments