| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 166 حافظ با روز هجران و شب فرقت یار آخر شد آغاز می شود. وزن غزل روز هجران و شب فرقت یار ، فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. در شرح و تفسیر از کتاب شرح سودی بوسنوی ، شرح حافظ دکتر خطیب رهبر، دکتر عبدالحسین جلالیان و شرح شوق دکتر حمیدیان بهره گرفته شده است. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 166 حافظ استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
متن غزل 166 حافظ
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخِر شد
عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخِر شد
نَخْوَتِ بادِ دی و شوکتِ خار آخِر شد
گو برون آی که کارِ شبِ تار آخِر شد!
همه در سایهٔ گیسویِ نِگار آخِر شد
قِصِّهٔ غُصِّهْ که در دولتِ یار آخِر شد
که به تدبیرِ تو تشویشِ خُمار آخِر شد!
شُکْرْ! کان مِحْنَتِ بیحَدّ و شمار آخِر شد
→ غزل شماره 165: مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
← غزل شماره 167: ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دکلمه غزل 166 حافظ
دکلمه غزل روز هجران و شب فرقت یار آخر شد با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 166 حافظ
روزِ هجران و شبِ فُرْقَتِ یار آخِر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخِر شد
روزِ هِجْران: روز جدایی . روزگار دوری
فُرْقَت: جدایی و مفارقت . مقابل وصل
یار: دلبر، معشوق
فال زدن: [ زَ دَ ] مصدر مرکب است. فال گرفتن . طالع بینی . پیشبینی و پیشگویی بخت و طالع
گذشت اختر: اختر به معنای بخت و طالع نیک یا نحس است. اختر گذشتن به معنای بخت نیک و سیر موافق است. به گفته دکتر حمیدیان در شرح شوق، در شاهنامه در داستان کرم هفتواد، گذشتن اختر نیک و بروز عواقب بد را هم داریم و برعکس گذشتن آشفته اختر و بروز عواقب نیک:
چو آشفته اختر ز ما در گذشت
همه رفته دولت به ما بازگشت
آخِر: مونث آن آخرت است و به معنای تمام شدن و به سر آمدن است. به فتح خ (آخَر) به معنای دیگری است
کار آخِر شد: کار تمام شد . مراد حاصل شد
معنی بیت: فالی زده ام و ستاره بخت و اقبالم طلوع کرد و معنای فال این است که روز هجران و شب فراق به پایان رسیده است و مراد دلم که وصال یار است حاصل می شود.
آن همه ناز و تَنَعُّم که خزان میفرمود
عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخِر شد
ناز: نعمت .رفاه . آسایش . دلفریبی . کرشمه . غمزه . شیوه . غمزه ٔ شهوت انگیز. غمزه و دلفریبی که عاشق به معشوق خود می کند و از آن نوازش می خواهد
تنعم: [ ت َ ن َع ْ ع ُ ] به ناز و نعمت زیستن . فراخ و آسان زندگی کردن . به ناز و نعمت پرورده شدن . در این بیت به معنای ناز و نعمت و کامیابی همراه با ناز و افاده و تکبر است
ناز و تَنَعُّم: ناز و نعمت . ناز و افاده .
خزان: پاییز . مراد از خزان اینجا روزگار هجران و دوری و مراد از بهار، دیدار و وصال است.
در قدم: پیش پای
معنی بیت: روزگار هجران که آنقدر طول کشید به یمن ایام وصال تمام شد.
شُکرِ ایزد! که به اقبالِ کُلَهْگوشهٔ گُل
نَخْوَتِ بادِ دی و شوکتِ خار آخِر شد
به اقبال: به یمن، از برکت وجود ، از دولت سر
کلهگوشه: [ ک ُ ل َه ْ ش َ / ش ِ ] گوشه ٔ کلاه . کنایه از عظمت مرتبه و سرافرازی . منظور از کله گوشه گل، برگ و تاج گل است
نخوت: [ ن َخ ْ / ن ِخ ْ وَ ] بزرگ منشی . خودبینی . خودپرستی . جاه طلبی
شوکت: [ ش َ / شُو ک َ ] جاه و جلالت و هیبت وفر و وقار و عظمت و حشمت و بزرگواری و جلال و نخوت و تکبر
معنی بیت: فصل پاییز و به دنبال آن زمستان، عرصه تاخت و تاز مغرورانه و متکبرانه بادهای استخوان سوز و حکومت و شوکت سراپا گزند خارها بر باغ و گلستان است که با آمدن گلبرگ ها و از سر دولت باد بهاری، شوکت و قدرت زمستان و دوره فراق و دوری به پایان می رسد و بهار و ایام وصال و زمان باده گساری می رسد.
صبحِ امّید که بُدْ مُعْتَکِفِ پردهٔ غیب
گو برون آی که کارِ شبِ تار آخِر شد!
معتکف: [ م ُ ت َ ک ِ ] مقیم و ملازم در جایی برای عبادت
پرده غیب: کنایه از شب است
معنی بیت: به صبح وصال و دیدار که در پس شب تیره و تار پنهان شده بود بگو که طلوع کند که شب فراق به پایان رسیده است. مردا آنکه آن حال یاس و ناامیدی و فراق و دوری به پایان رسید و وقت دیدار و وصال یار رسیده است.
باورم نیست زِ بدعهدیِ ایّام هنوز
قِصِّهٔ غُصِّهْ که در دولتِ یار آخِر شد
بدعهدی: پیمان شکنی
دولت یار: بخت بلند یار
معنی بیت: از بدعهدی و پیمانشکنی مکرر روزگار باورم نمی شود که قصۀ پرقصۀ فراق و هجران به پایان رسید و ایام وصال یار رسیده است.
ساقیا! لطف نمودی قَدَحَت پُر مِی باد
که به تدبیرِ تو تشویشِ خُمار آخِر شد!
قدحت پُر مِی باد: جمله دعاییه است. البته دعای رندانه ای است چرا که پر بوده قدح ساقی نفعش برای کسی است که شراب می نوشد.
تَدْبیر: به پایان و عاقبت کاری را نگریستن و در آن اندیشیدن، چاره اندیشی
تَشْویشِ خُمار: پریشانی و کسالت خماری
معنی بیت: ای ساقی لطف و محبتی نشان دادی و خدا کند که جامت همیشه پر از شراب باشد و برای ما شراب بریزی چرا که با فراست و کیاست و اندیشه تو کسالت و پریشانی خماری از بین رفت.
در شمار ار چه نیاوَرْد کسی حافظ را،
شُکْرْ! کان مِحْنَتِ بیحَدّ و شمار آخِر شد
محنت: [ م ِ ن َ ] سختی . مشقت . بدبختی . نکبت . خواری . تعب . دشواری . درماندگی
بی حَدّ و شَمار: بی حد و اندازه
معنی بیت: اگر چه کسی حافظ را به حساب نمی آورد و برای او اعتباری قایل نیست ولی خدا را شکر که سختی ها و دشواری های فراق و دوری و هجران به پایان رسید.

🎶👏
دویست بار گوش دادم عالیه 👏