| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 140 حافظ با دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد آغاز می شود. وزن غزل دلبر برفت و دلشدگان ، مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل 140 حافظ استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی غزل و لغات
متن غزل 140 حافظ
یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد
یا او به شاهراهِ طریقت، گذر نکرد
بر سنگِ خارِهْ قطرۀ باران اثر نکرد
سودایِ دامِ عاشقی از سر به در نکرد
کاری که کرد دیدهٔ من، بی نظر نکرد
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد
→ غزل شماره 139: رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
← غزل شماره 141: دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
دکلمه غزل 140 حافظ
دکلمه غزل دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 140 حافظ
دلبر بِرَفْت و دِلْشُدِگان را خبر نکرد
یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد
دلبر: [ دِ ب َ ] دلربا. آنکه دلهای عشاق به حسن و کرشمه برد . محبوب . معشوق
دلشدگان: [ دِ ش ُ دَ / دِ ] عاشقان . شیفتگان
حریف شهر و رفیق سفر: منظور از حریف شهر و رفیق سفر خود خواجه است به معنی همسفرش
معنی بیت: محبوب و معشوق من رفت و به هنگام رفتن خبری به من نداد و یادی هم از همنشین و مصاحب شهر و رفیق سفرش نکرد.
یا بَخْتِ من طریقِ مُرُوَّت فروگذاشت
یا او به شاهراهِ طریقت، گذر نکرد
بخت: [ ب َ ] بخش . قسمت . بهره . و در اصل بخش بوده شین معجمه را بدل به تا کرده اند
طَریقِ مُرُوَّت: راه و رسم جوانمردی و انصاف
فروگذاشتن: [ ف ُ گ ُ ت َ ] اهمال و تقصیر کردن و ضائع ساختن . ترک کردن . رها کردن
شاهراه: راه فراخ و پهن که خواص و عوام از آن بگذرند و بتازی شارع عام گویند. راه عریض و طویل خوب ساخته
طریقت: راه و روش. در اصطلاح تصوف در مقابل شریعت است. شریعت راه نفس است و طریقت راه دل. اولی انسان را به بهشت و دومی انسان را به لقای حق می رساند
معنی بیت: یا بخت و اقبال من کوتاهی کرد از جاده انصاف خارج شد یا محبوب و معشوق من اهل عشق و وفاداری نبود.
گفتم مگر به گریهْ دلش مِهْرْبان کنم
بر سنگِ خارِهْ قطرۀ باران اثر نکرد
سنگ خاره: [ س َ گ ِ رَ / رِ ] نوعی از سنگ سخت است . سنگ خارا
معنی بیت: گفتم شاید با اشک و ناله و گریه دلش را نرم کنم. ولی افسوس همانطور که آب باران بر سنگ خارا اثری ندارد اشک و آه و ناله من هم در دل سنگدلش اثری نکرد. خلاصه کلام آنکه به من اعتنایی نکرد
شوخی مکن که مرغِ دلِ بیقرارِ من
سودایِ دامِ عاشقی از سر به در نکرد
شوخی مکن: جدی بگیر . دلربایی نکن . عشوه نیا
بی قرار: [ ق َ ] (صفت مرکب ) . نگران، پریشان، مضطرب
سودا: اندیشه . خیال . فکر. هوس . میل . محبت شدید
معنی بیت: مرا جدی بگیر و به من بی اعتنایی نکن که دل نگران و ناشکیب من عشق تو را نمی تواند از سرش بیرون کند.
هر کس که دید رویِ تو بوسید چشمِ من
کاری که کرد دیدهٔ من، بی نظر نکرد
دیده: چشم
بی نَظَر: بی فکر، بی اندیشه
معنی بیت: هر کسی که روی زیبا و رخسار مهوش تو را دید به انتخاب چنین معشوق زیبایی آفرین گفت چرا که انتخاب من بی حساب و کتاب نبوده است.
من ایستاده تا کُنَمَش جانْ فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد
جان فدا چو شمع: مانند شمع جان فدا کنم یعنی بمیرم و فانی شود
معنی بیت: من منتظر بودم تا برای وداع و خداحافظی از من بیاید تا جانم را فدایش کنم اما حتی مانند نسیمی هم از کنار ما گذر هم نکرد و ما را به چیزی نگرفت

ثبت ديدگاه