سخنرانی درباره اهمیت آموزش فن بیان و سخنوری توسط دکتر زند در همایش مسابقه دکلمه و سخنرانی در اسفند 1401 ایراد شده است.

فیلم سخنرانی دکتر زند درباره اهمیت آموزش فن بیان و سخنوری

متن سخنرانی

به نام خداوند جان و خرد      کزین برتر اندیشه نگذرد

وقتی داشتم اجرای شاهنامه رو می دیدم یاد جمله ای افتادم که همیشه به سخن آموزان متذکر می شم و اون اینکه بسیاری از کتاب ها هست که خوبه آدم بخونه. ولی کتاب هایی است که بسیار بد که آدم نخونده باشه و شاهنامه فردوسی یکی از این کتاب هاست. کتابی که داستان پهلوان های اسطوره ای آن چون سام و زال و رستم و سهراب و فرامرز و  گیو و گودرز و طوس و پشوتن و دیگران و قصه های پادشاهان اسطوره ای آن چون کیومرث و سیامک و هوشنگ و تهمورث و جمشید و ضحاک و فریدون و ایرج و منوچهر و نوذر و زو و گرشاسب، بخش مهمی از هویت ملی ما ایرانیان را می سازد که بدون آنها تعریف ایران و ایرانی کاری ناممکن و ناشدنی است.

از بین داستان های شاهنامه من علاقه ویژه ای به داستان سیاوش  داشتم. داستانی پر از آب چشم، پر از غم و شادی، مملو از سبکسری و دیوانگی و تصویر زیبایی از خردمندی و خردورزی. سیاوشی که شاهزاده ایرانی است که مادر تورانی دارد و چشم و چراغ ایران می شود و بعد از مرگ سهراب تنها دلخوشی رستم. و در دام شهوت همسر پادشاه گرفتار می شود. سودابه دختر پادشاه هاماوران بعد از رد دعوتش به او تهمت خیانت می زند. کیکاووس موبدان را جمع می کند و حکم به گذشتن از درون آتش می کنند. سیاوش به سلامت رد می شود و بی گناهیش اثبات می شود. شفاعت سودابه را نزد پدر می کند و خود با رستم به سرحدات ایران و توران می رود. عده ای را اسیر می کند و حکم به آزادی اسرا در صورت عقب نشینی سپاه توران را می دهد. رستم را جهت کسب تکلیف به دربار کیکاوس می فرستد و کیکاووس حکم به قتل اسرا می دهد. رستم به قهر به زابلستان می رود و کیکاووس توس را روانه می کند. سیاوش به حکم ادب به فرمان پدر و وفاواداری به عهد و پیمانی که با تورانیان بسته است همه چیز را رها می کند و به توران می رود. در توران با دختر پیران ویسه وزیر افراسیاب و همچنین با فرنگیس دختر افراسیاب ازدواج می کند که از جریره فرود و از فرنگیس کیخسرو به دنیا می آیند. سرانجام اسیر کینه توزی گرسیوز برادر افراسیاب قرار می گیرد و معصومانه و مظلومانه بی سلاح و در حال تسلیم به قتل می رسد.

اگر تفسیر ارسطو از مقوله زیبایی و هنر را کاتارسیس یعنی پالایش و تطهیر روح آدمی بدانیم، قصه سیاوش از هنری ترین و زیباترین داستان های شاهنامه است. ضمن آنکه هرگز در هیچ کتاب ادبی به اندازه شاهنامه بر عقل و خرد انسانی تاکید نشده است و فردوسی تنها راه رستگاری را خردمندی و خردورزی می داند. در نقطه مقابل در مغرب زمین در مقابل ادیسه هومر را داریم. ادیسه که از فرماندهان آتنی است و در جنگ تروا، مکر و حیله اوست که به نقشه اسب تروا ختم می شود که سربازان آتن در آن سوار می شوند و وارد تروا می شوند و با اینکه زئون خدای خدایان در جنگ طرف تروا را داشت ولی تقدیر اینگونه بود که تروا شکست خورد و ادیسه آواره دریاها شد. ادسئوس هم نماد خردمندی در سروده های هومر است. اما تفاوت اساسی که بین خردمندی هومری و خردورزی فردوسی وجود دارد در فرزانگی است. خردمندی هومری از جنس مکر و حیله و نیرنگ است ولی خردمندی شاهنامه از جنس فرزانگی است و سیاوش نماد این فرزانگی است. یعنی خردورزی همراه با احترام و ادب و حفظ حرمت ها و گذشت و ایثار و فداکاری در عین معرفت و آگاهی است.

مهمترین تجلی و ظهور و بروز آن در سخن نهفته است. اساسا وقتی ما در مورد عقل و خرد سخن می گوییم شمای بیرونی آن را در سخن و سخنوری می بینیم. به عبارت دیگر به قول ارسطو که انسان را حیوان ناطق می دانست نه به معنای طوطی که سخن لق لقۀ زبان اوست بل حیوانی که سخن محصول اندیشۀ اوست. که اگر امروز به گفتار فلاسفه زبان نزدیکتر شویم در می یابیم که نه تنها سخن محصول اندیشه و تفکر انسان که زبان و سخن، خود تفکر است. به عبارت دیگر هر کدام از ما به اندازۀ جهان زبان و سخن خود قابلیت تفکر داریم. از این روست که سخنوری و فن بیان و مباحثه و مناظره و مذاکره، یک آموزش دانشگاهی و یک برد تخصصی نیست که یک آموزش مهدکودکی است نه از این باب که ابتدایی و دبستانی است که بنیادی ترین مهارتی است که باید به فرزندان ایران زمین آموزش داده شود. آن ها باید بیاموزند که ما چیزی به نام زبان خصوصی نداریم بدین معنا که مفهوم و معنایی در زبان نیست که فقط برای من قابل فهم باشد یا به زبان دیگر زبانی در دنیا نیست که فقط یک نفر به آن سخن بگوید. سخن گفتن من وابسته به جامعه زبانی است که من در آن زندگی می کنم. صریح تر بگویم که من فقط با دیگری معنا پیدا می کنم. حتی بدون تایید و تاکید دیگران قادر به شناسایی حال و احوال درون و استعدادها و قابلیت ها و شایستگی ها و بایستگی های خودم هم نیستم. و اینجاست که سخنوری یعنی با زبان مخاطب سخن گفتن.

باید بیاموزیم که ما جز زبان راه برقراری ارتباط با پدیده های جهان را نداریم. ما انسان ها دسترسی مستقیم و بی واسطه به حقیقت را نداریم. وقتی فرزندمان به دنیا می آید اولی کاری که می کنیم این است که باید نامی برای او انتخاب کنیم. حتی قبل از این که پا به این دنیا بگذارد مراسم نامگذاری شروع می شود. چون بدون نام نمی شود ارتباط برقرار کرد.

دانایی و آگاهی و معرفت شما، چیزهایی نیست که در ذهنتان وجود دارد، سخنانی است که بر زبانتان جاری می شود و باندازه قدرت سخنوری خود صاحب دانایی و آگاهی هستید. وقتی مواجه می شوید با کسانی که قدرت سخن و سخنوریشان بی بدیل و بینظیر است می توانید با همه وجود حرفم را درک کنید. فهم و درک این مطلب دیرزمانی است که برای من محرز شده است. سال ها پیش شاید نزدیک 15 سال پیش من در چابهار بندر کنارک سرباز بودم. سال عجیبی بود و در آن سال دو اتفاق بزرگ هم خانه و کاشانه ام را ساخت و هم همه آمال و آرزوهایی که حتی نمی دانستم که دارم را برآورده کرد. اول اینکه عاشق شدم و نتیجه آن را همه شما در اجرای شاهنامه خوانی دخترم دیدید و دیگر اینکه با دوست عزیزی آشنا شدم که هنوز هم جان مایه این رفاقت تازه است. استاد شمس عزیز که در دوران سربازی با هم کتاب ها خواندیم و بحث ها کردیم. انسان فاضل کتابخوان کتاب دانی که روی من تاثیر زیادی داشت. بعد از سربازی یک روز به من زنگ زد گفت یه کلاسی رفتم فوق العاده بود. گفتم چه کلاسی، گفت دوره فن بیان و سخنرانی. طبیعتا برای من هم جذاب بود. گفتم استادش کی بود. پاسخش جالب بود. گفت، گفتنی نیست دیدنیه باید بیایی ببینی خودت می فهمی . گفتم باشه.

اولین جلسه ای که تو کلاس نشستم، کمرم شکست. صدای خرد شدن استخوان هایم را می شنیدم. من استادان بسیار دیده بودم و کمابیش به اندازه سنم اهل فضل و دانش و کمالات بودم. ولی شکوه و عظمتی را در مقابل چشمانم دیدم که یاد جمله مهندس شمس افتادم که گفت، گفتنی نیست، دیدنی است. استادی که همه مسیر زندگی من و دریچه نگاه من به جهان را تغییر داد و من تازه فهمیدم استاد بودن یعنی چه؟ فهمیدم استاد کسی نیست که خیلی می داند یا در امری متخصص است، استاد آموزش نمی دهد، زیر و زبر می کند. یاد نمی دهد که قابلیت آن دارد که بنیان های تفکری شاگردانش را دیگرگون کند. و او اینگونه بود. درس نمی گفت هویت می بخشید و کلامش از جنس جادو بود و به طرفه العینی شما را مات و مبهوت می کرد. فرسنگ ها با شاگردانش فاصله داشت و این خلا بزرگی ایجاد می کرد که شما در این فضای بیکران با سرعت نور می توانستید حرکت کنید.

در روزگاری که به قول فریدون مشیری روزگار مرگ انسانیت است، استادی را دیدم که از جنس انسان بود. استاد شریفی که مصداق شعرسعدی بود که تن آدمی شریف است به جان آدمیت. برای اولین بار کسی را در مقابل چشم می دیدم که چنان جان و جهانی داشت که هم تغزل و شاعرانگی و عاشقانۀ سعدی و حافظ و مولوی را می فهمید، هم در وجناتش خردمندی ادیسه واری وجود داشت که وقتی با او همسخن می شوی احساس می کنی که برای هر مشکلی، تدبیر و راه حلی در ذهن دارد و هم فرزانگی سیاوش وار شرقی در سیمایش پیدا بود. پر از ادب، حرمت، احترام، ایثار و فداکاری و گذشتی که ماحصل همه این ها رو امروز در بین دوست داران و شاگردان ایشان که در این همایش حضور دارند می بینیم.

استاد گرانقدری که معرف حضور همه آکادمی فن بیانی ها هست. استاد حسین زند که میزان ارادت و سپاسگزاری ما نسبت به شما مانا و جاودان خواهد بود.

در کتاب پایدیا اثر ورنر یگر که به ترجمه بسیار لطیف محمد حسن لطفی است از هومر نقل شده است که شعر را اساس پایدیا یا فرهنگ تربیت یونانی می داند و اینکه آکادمی فن بیان در آموزش های کلاسیک خود تاکید بر شعر و ادب و شعرخوانی دارد و در همایش امروز هم رقابت دکلمه و شعرخوانی را برگزار می کند از همین رو است.

در سیستم آموزشی آکادمی فن بیان دو مشکل وجود داشت. یکی موضوع تمرینات سخن آموزان که یکی از دغدغه های ما بود. چون به هر حال سخنوری از جنس فن است و هر آنچه فن است در واقع تلفیق علم و عمل است. و تمرینات دقیق و پیوسته و منظم از مهمترین عواملی است که مایه پیشرفت سخن آموزان را فراهم می کند. چون کلاس ها هفته ای یک بار برگزار می شد تمرینات طول هفته برای ما و البته سخن آموزان اهمیت زیادی دارد که البته این مهم به همت استاد شمس عزیز برطرف شد و از این بابت بسیار سپاسگذار ایشان هستیم. حتی فارغ التحصیلان هم می توانند به صورت آنلاین برای حفظ و ثبات و ارتقای مهارت ها از ایشان استفاده کنند.

اما مشکل دیگر ارتباط پیوسته سخن آموزان با کانون بود. اینکه بعد از دوره های آموزشی چگونه می توان ارتباط با کانون را حفظ کرد. این سوال بزرگی بود که مدت ها ذهن ما را مشغول کرده بود. که جناب دکتر حسینیان پیشنهاد تشکیل انجمن صدا و سخن را برای رفع این مشکل دادند. در چند ماه گذشته هسته مرکزی انجمن به صورت موقت انتخاب شدند و برنامه مسابقه سخنرانی و دکلمه امروز و همچنین همایش رقابت مناظره که در سال آینده برگزار خواهد شد و همچنین برنامه های متنوعی که در این زمینه برای سخن آموزان و فارغ التحصیلان در نظر گرفته شده است و امید آنکه مورد رضایت شما قرار بگیرد.

امسال دومین سالی است که کلاس های آموزش مناظره برای اولین بار در کشور در آکادمی فن بیان اجرا شده است. البته در سال آینده همایش رقابت مناظره و جدل هم برگزار خواهد شد و همه سخن آموزان و فارغ التحصیلانی که دوره مناظره را گذرانده اند می توانند شرکت کنند. همچنین به همت استاد حسینیان دومین دوره هنر سخنوری هم امسال برگزار شد که خروجی آن پایان نامه های سخنوری خواهد بود که در همایش های رقابت سخنرانی سال آینده عزیزان می توانند مشاهده کنند.