| آموزش لحن دکلمه |
مشاوره رایگان فن بیان |
نقشه راه فن بیان |
|---|
.
.
غزل 8 حافظ با ساقیا برخیز و درده جام را آغاز می شود. وزن غزل ساقیا برخیز ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) می باشد. در ادامه می توانید متن کامل غزل و همچنین معنی لغات و شرح و تفسیر ابیات را مشاهده کنید. شرح و تفسیر برگرفته از کتاب شرح سودی بوسنوی بر حافظ ترجمه دکتر عصمت ستارزاده می باشد. ضمنا می توانید از فایل pdf متن، معنی و تفسیر غزل استفاده کنید.
آنچه در ادامه می خوانید:
1- متن غزل
2- دکلمه غزل
3- شرح و تفسیر غزل
4- معنی لغات
متن غزل 8 حافظ
ساقیا برخیز و دَردِه جام را
خاک بر سر کن غمِ ایّام را
ساغرِ مِی بر کفم نِه تا زِ بَر
برکشم این دَلْقِ اَزْرَقْ فام را
گر چه بدنامیست نزدِ عاقلان
ما نمیخواهیم ننگ و نام را
باده دَردِه، چند از این بادِ غرور
خاک بر سرْ نفسِ نافرجام را
دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
محرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمیبینم زِ خاصّ و عام را
با دلارامی مرا خاطرْ خوش است
کز دلم یک باره بُرْد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سروِ سیم اندام را
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
دکلمه غزل 8 حافظ
دکلمه غزل ساقیا برخیز و درده جام را با صدای استاد حسین زند
شرح و تفسیر غزل 8 حافظ
ساقیا برخیز و دَردِه جام را
خاک بر سر کن غمِ ایّام را
درده: در حرف تاکید و ده، امر مخاطب از مصدر دهیدن است. یعنی بده
خاک بر سر:خاک برسر. [ ب َ س َ ] (ص مرکب ) کنایه از محتاج ، آواره ، آفت زده . خاک برسرشدن ؛ مصیبت دیدن . بدبخت شدن . بیچاره شدن
معنی بیت: ای ساقی جام شراب را بده تا بنوشیم و غم ایام را فراموش کنیم. (کانه غم ایام را زیر خاک دفن کنیم)
ساغرِ مِی بر کفم نِه تا زِ بَر
برکشم این دَلْقِ اَزْرَقْ فام را
ساغرِ: قدح
نِه: قرار بده
دَلْق: خرقه
اَزْرَق فام: رنگی نیلی، کبود
معنی بیت: جام شراب را به دست بده تا این خرقه کبود را از تن به در کنم و دور بیاندازم (هر جا ذکری از جامه ازرق یا لباس ازرق به میان می آید تعریضی است به شیخ حسن ازرق پوش و پیروانش)
گر چه بدنامیست نزدِ عاقلان
ما نمیخواهیم ننگ و نام را
ننگ و نام: شهرت و آبرو
معنی بیت: ای ساقی اگر چه باده نوشیدن و مست کردن دلق چاک کردن و جامه بیرون انداختن باعث بدنامی در نزد عاقلان است، اما ما مقید نام و ناموس و ننگ و عار نیستیم. ما مریدان رند مست و مخموریم.
باده دَردِه، چند از این بادِ غرور
خاک بر سرْ نفسِ نافرجام را
بادِ غرور: اضافه بیانی است
خاک بر سر:خاک برسر. [ ب َ س َ ] (ص مرکب ) کنایه از محتاج ، آواره ، آفت زده . خاک برسرشدن ؛ مصیبت دیدن . بدبخت شدن . بیچاره شدن . در معنای حقیقی هم به معنای چیزی را زیر خاک کردن و مدفون کردن است.
نافرجام: بدعاقبت
معنی بیت: ساقی جام شراب را بده که غیر از باده نوشی و شراب خواری، تابع غرور نفس بودن عمر را ضایع و تلف کردن است.
دودِ آهِ سینۀ نالانِ من
سوخت این افسردگانِ خام را
افسردگان خام: تعبیری است از افراد ناقابل
معنی بیت: آهی که از سینه نالان من بیرون آمد مانند دودی این آدم های ناقابل و حقیر را سوزاند.
محرمِ رازِ دلِ شیدایِ خود
کس نمیبینم زِ خاصّ و عام را
شیدا: دیوانه . عاشق
معنی بیت: در این دنیا کسی نیست که راز دلم را برایش فاش کنم و کمی آرام گیرم.
با دلارامی مرا خاطرْ خوش است
کز دلم یک باره بُرْد آرام را
دل آرام: مایه آرامش دل و خاطر
معنی بیت: دلم با معشوقی خوش است که وقتی او را می بینم و به یادش می افتم به یک باره قرار و آرامش را از من بگیرد.
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سروِ سیم اندام را
سرو: مجاز از معشوق زیبا و خوش قد و بالا
چمن: باغ . بستان . گلزار
سیم اندام: اندام سفید و تابان
معنی بیت: هر کسی آن معشوق سفید اندام و زیبارو را دید دیگر نمی تواند به معشوق دیگری نظر کند.
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
کام: آرزو . خواسته دل . مجازا به معنای معشوق و هم آغوشی با اوست
معنی بیت: حافظ شبانه روز در برابر این سختی ها صبوری کن تا به مراد دلت برسی.

👏